کناره گرد. [ ک َ / ک ِ رَ / رِ گ َ ] ( نف مرکب ) آنکه در اطراف کار می ماند و داخل در آن نمی شود. ( ناظم الاطباء ). آنکه به اطراف گردد و در میان نیاید. ( آنندراج ) : کناره گرد خطرهای بیکران دارد میانه رو، ز دو جانب نگاهبان دارد.صائب ( از آنندراج ).- امثال : میانه خور و کناره گرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
معنی کلمه کناره گرد در فرهنگ عمید
۱. کسی که در میان جمع نباشد و خود را کنار بکشد. ۲. طفیلی.
معنی کلمه کناره گرد در فرهنگ فارسی
آنکه در اطراف کار می ماند و داخل در آن نمی شود . آنکه به اطراف گردد و در میان نیاید.
جملاتی از کاربرد کلمه کناره گرد
گهر ز گرد یتیمی گرانبها گردد کناره بهر چه از خاکسار خود کردی؟
کناره گرد دیار محبت است آن کس که در میان بلا یاد دوستان نکند
تو چشم روزگاری و، از هر کنارهای مژگانصفت به گرد تو حیران نگاهها
از دست کناره گردی بخت اندوه گرفته در میانم
«دست بردارد از کناره او گرد کن بارگی بیفکن بار»
همین ز گرد یتیمی است چون گهر صائب کناره ای که درین بحر بیکران داریم
بر گرد قطب یاران پرگاروار گردند سرگشته در کناره او در میان نشسته
صائب فتاد هر که درین بحر بی کنار چون گوهرست گرد یتیمی کناره اش
برای تولید این واکه قسمت پسین زبان به اندازهای که برای /o/بالا میآید برای /ö/ نیز به همان اندازه بالا میآید. زبان مقدار کمی به دندانهای پیشین فشار میآورد، یعنی: زبان کمی به جلو رانده میشود. کنارههای زبان با کنارههای داخلی دندانهای بالا و پایین مماس است. لبها کمی گرد شده و به بیرون خم میشوند. مانند: گؤز، سؤز.