کش بافت

معنی کلمه کش بافت در لغت نامه دهخدا

کش بافت. [ ک َ / ک ِ ] ( ن مف مرکب ) بافته شده با حالت کش. کشباف.

معنی کلمه کش بافت در فرهنگ فارسی

بافته شده با حالت کش . کشباف

جملاتی از کاربرد کلمه کش بافت

در راست بازیست قضا با ضمیر تو با فهم چون تویی نتوان بافت ریوورنگ
بافت بهم سلسله جزو و کل یافت ازآن مرتبه هر خار و گل
همی بافت در یکدگر تار و پود بگفت آنچه بود از پیام و درود
خطبا (بافت)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بافت در استان کرمان ایران است.
داد خواهان بسر آن خاک قدم کردم گفت داد خود بافتی این خاک چو بر سر کردی
به طور کلی، اصطلاح منیسک برای غضروف زانو، یا منیسک خارجی یا منیسک داخلی استفاده می‌شود. هر دو از جنس بافت غضروفی هستند و هنگامی‌که زانو دچار کشش و پیچش می‌شود، یکپارچگی ساختاری ایجاد می‌کنند. منیسک‌ها بخاطر شکل هلالی خود به عنوان غضروف‌های نیمه ماه نیز شناخته می‌شوند.
چو از دستها دست و پا بافت رنج کشیدند شمشیر چون مار گنج
سلسلهٔ موج ز دامی که بافت ماهی از آن دام خلاصی نیافت
از فیض شانه یافت دل از زلف هرچه بافت شد مفت خوشه‌چین چو به دهقان شد آشنا
همچنین لیست قابل توجهی از باکتری و قارچ‌های همزیست با گیاه‌پارچ‌ها وجود دارد. این همزیست‌ها غیر از عوامل بیماری‌زا هستند که در بافت‌های گیاه‌پارچ‌ها زندگی می‌کنند و اغلب به ظاهر بی‌ضرر هستند.
تاجها ساخت گلبنان را آن حله ها بافت باغ ها را این
جسم سباتی پرآوندترین بافت در بدن انسان است. گرچه غده تیروئید نیز بسیار آوند دارد اما تعداد آن به جسم سباتی نمی‌رسد.
دایه انسان که بافت این تازه تار و پود همه یک از مبدا
آنکه جامهٔ قدرتش را در ازل نساج صنع از مشیت رشت پود و از حمیت بافت تار