کور راه نشین

معنی کلمه کور راه نشین در لغت نامه دهخدا

کور راه نشین. [ رِ ن ِ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کوری که بر راه نشیند. نابینایی که بر سر راه نشیند. کور درمانده :
فلک کبود و زمین همچو کور راه نشین
کسی که ماه تو بیند رهد ز کور و کبود.مولوی.

معنی کلمه کور راه نشین در فرهنگ فارسی

کوری که بر راه نشیند . کور درمانده

جملاتی از کاربرد کلمه کور راه نشین

در سال ۱۳۱۵، صادق هدایت که پیش از این چند مجموعه داستان کوتاه موفق نوشته بود، بوف کور، اولین رمان واقعی فارسی را نوشت. بوف کور داستانی ساده دارد؛ مردی منزوی زن خیانتکارش را می‌کُشد و داستان آن را دو بار برای سایه‌اش که روی دیوار افتاده، روایت می‌کند: یک بار آنچه در واقعیت اتفاق افتاده (در بخش دوم کتاب) و یک بار چنان‌که او می‌خواهد باشد (در بخش اول). هدایت در این اثر، بر خلاف رمان‌های متداول آن روز، که به گزارش رویدادهای بیرونی می‌پرداختند، درگیری درونی شخصیت داستان خود را با جهانی نامساعد توصیف کرده‌است. منتقدان این رمان را تا سالها بعد، از جنبه‌های مختلف اجتماعی، فلسفی، تاریخی و روانی تفسیر و نقد کردند. در طول داستان، صحنه‌ها و رویدادها بر روی هم منعکس می‌شوند، زمان از یک روند خطی پیروی نمی‌کند و واقعیت و وهم درهم‌تنیده‌اند. بوف کور راه را برای استفاده از تکنیک‌های خلاقانه توسط نویسندگان بعد از خود باز کرد و باعث شد ادبیات تجربی به‌عنوان یکی از بخش‌های جدایی‌ناپذیر نثر فارسی جا بیفتد. این اثر همچنین اولین رمان مدرن ایران بود که به زبان انگلیسی ترجمه شد.