کبوتروار. [ ک َ ت َرْ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) چون کبوتر. مانند کبوتر. کبوترآسا : دیده ام سرچشمه خضر و کبوتروار آب خورده و پس جرعه ریزی در دهان آورده ام.خاقانی.
معنی کلمه کبوتر وار در فرهنگ فارسی
( صفت ) مانند کبوتر همچون کبوتر . یا کبوتر آب . ( اسم ) جایی از رود خانه که از آن پیاده توان گذشت .
جملاتی از کاربرد کلمه کبوتر وار
کبوتر وار بر پرد دلم از سینه پر غم چو بینم همچو کبک نر خرامان وقت رفتارش
کبوتر وار، دل پر میزند در مجمر حسنش چنان تسکین دلم کان آتشین رخسار میآید