کش رو کردن
معنی کلمه کش رو کردن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کش رو کردن
کز محبت با من محبوب کش رو نکرد ایوب یک لحظه ترش
کسی کش روان شد به دانش جوان گرش تن بمیرد ، نمیرد روان
امروز چون بهدی و پریوش حسد بود فردا چهگونه باشد، کش روی برقفاست
پرده گشای رخ ابکار راز نیل حقیقت کش روی مجاز
در معرکه بدخواه تو، کش روی سیه باد؛ از شرم تو گر روی بپوشد بسپر بر
کاین چنین گفت آن امام هفتمین کش روان بادا به صد رحمت قرین
خضر و در سرچشمه حیوان فرو غلتیدنش لغزش پایی ست کش رو داده در دنبال ما
خاصه آن کش روی ذلت بردر است وز تواش ظل عنایت برسر است
کاش جانت کش روان من فدا از ضمیر جان من واقف بدی