کش رو کردن

معنی کلمه کش رو کردن در لغت نامه دهخدا

کش رو کردن. [ ک َ / ک ِ رَ / رُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) وردار ورمال کردن. لفت و لیس کردن. بردن و خوردن. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کش رو کردن در فرهنگ فارسی

وردار و ورمال کردن . بردن و خوردن

جملاتی از کاربرد کلمه کش رو کردن

کز محبت با من محبوب کش رو نکرد ایوب یک لحظه ترش
کسی کش روان شد به دانش جوان گرش تن بمیرد ، نمیرد روان
امروز چون به‌دی و پریوش حسد بود فردا چه‌گونه باشد، کش روی برقفاست
پرده گشای رخ ابکار راز نیل حقیقت کش روی مجاز
در معرکه بدخواه تو، کش روی سیه باد؛ از شرم تو گر روی بپوشد بسپر بر
کاین چنین گفت آن امام هفتمین کش روان بادا به صد رحمت قرین
خضر و در سرچشمه حیوان فرو غلتیدنش لغزش پایی ست کش رو داده در دنبال ما
خاصه آن کش روی ذلت بردر است وز تواش ظل عنایت برسر است
کاش جانت کش روان من فدا از ضمیر جان من واقف بدی