کبریت زدن

معنی کلمه کبریت زدن در لغت نامه دهخدا

کبریت زدن. [ ک ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) کشیدن سرچوب آغشته به گوگرد به سنباده موضوع بر کناره قوطی کبریت و افروختن آن. ( از یادداشت مؤلف ). کبریت کشیدن.

معنی کلمه کبریت زدن در فرهنگ فارسی

کشیدن سر چوب آغشته به گوگرد به سنباده موضوع بر کناره قوطی کبریت و افروختن آن

جملاتی از کاربرد کلمه کبریت زدن

پس از موفقیت دوربین قدیمی، به توصیه مجید روشنگر همکاری را با انتشارات مروارید آغاز کرد که حاصل آن پنج مجموعه شعر و سه کتاب برگردان شعر بود. دفتر کبریت خیس یکی از همین دفاتر است. واپسین گفت‌وگوی صفاری با حامد داراب به بهانه انتشار کتاب «قدم زدن در بابل» در روزنامه‌ی آرمان منتشر شد.