کلاه گذار

معنی کلمه کلاه گذار در لغت نامه دهخدا

کلاه گذار. [ ک ُ گ ُ ] ( نف مرکب ) کلاه گذارنده. آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنان را بگیرد. ( فرهنگ فارسی معین ). حیله گر و فریب دهنده. کسی که با مکر و تزویر مال مردم را تصرف کند.

معنی کلمه کلاه گذار در فرهنگ عمید

کسی که با فریب و خدعه چیزی از دیگری بگیرد.

معنی کلمه کلاه گذار در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنانرا بگیرد .

جملاتی از کاربرد کلمه کلاه گذار

باریکواترو در تلاش برای بازخرید موتورسیکلتی که قبلاً از یکی از سرمایه گذاران سندیکای قاچاق اسلحه به نام کریستوفر لروف مصادره شده بود، در محله داسماریناس مانیل دستگیر شد. در دارایی‌های او یک کلاه گیس، دوربین، کارت شناسایی جعلی و لیستی از کسانی که باید آنها را می‌کشت پیدا شد. که نام مار سوپناد، یک روزنامه‌نگار تحقیقی، که روی پرونده کاپیتان اوفوک نیز کار می‌کرد، در بالای این لیست قرار داشت.