کبوتر گیر

معنی کلمه کبوتر گیر در لغت نامه دهخدا

کبوترگیر. [ ک َ ت َ ] ( نف مرکب ) کبوتر گیرنده. زُمَج. ( دهار ).

معنی کلمه کبوتر گیر در فرهنگ فارسی

کبوتر گیرنده

جملاتی از کاربرد کلمه کبوتر گیر

آنها بعد از مدتی از هم جدا شده و فیلم به نقطه‌ای می‌رود که که در دارلینگتن قرار دارد و صحبت‌های صاحب خانه جدید را با سر خدمتکار کار بلد خود نشان می‌دهد. آنها در حال آماده کردن خانه برای ورود همسر مرد آمریکایی هستند. فیلم با صحنه خروج کبوتری که در اتاقی در گوشه عمارت گیر کرده بود و به دست این دو نفر آزاد شد به پایان می‌رسد.
روبه حیله ساز پر تزویر گربهٔ اسود کبوتر گیر