توانگرجاه. [ ت ُ / ت َ گ َ ] ( ص مرکب ) بزرگوار. بلندپایه. والامقام : تو آن توانگرجاهی که عور و درویشند به پیش جاه تو این دو توانگر آتش و آب.مسعودسعد.رجوع به توانگر شود.
معنی کلمه توانگر جاه در فرهنگ فارسی
بزرگوار . بلند پایه والا مقام .
جملاتی از کاربرد کلمه توانگر جاه
تو آن توانگر جاهی که عور و درویشند به پیش جاه تو این دو توانگر آتش و آب