تحلیل اتصال گم شده
تحلیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسی به جای فروآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فرودآمدن در جایی . (زوزنی ). تحلیل به مکانی ؛ فرودآوردن به جایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). به جایی فرودآمدن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). || تحلیل عقده ؛نیک گشادن گره را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از هم گشادن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || حلال بکردن . (تاج المصادر بیهقی ). حلال کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). حلال گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حلال گردانیدن خدای تعالی چیزی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). حلال کردن . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سوگند راست کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تحلیل یمین ؛ گشادن سوگند به استثناء یا به کفاره یا کفاره ٔ سوگند دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). تَحِلَّة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ). || تحلیل کسی ؛ کسی را حلال کردن به او چیزی را که میان آن دو است . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || فانی کردن چیزی را به گداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گداز و گداختگی . (ناظم الاطباء). || انحلال و هضم و انهضام . (ناظم الاطباء). هضم شدن و تبدیل به خون شدن غذا. (فرهنگ نظام ). || التحلل و التحلیل ؛ هو استفراغ غیرمحسوس . (بحر الجواهر).