تفوح

معنی کلمه تفوح در لغت نامه دهخدا

تفوح. [ ] ( اِخ ) ( درخت سیب ) اول ، مردی از نسل یهودا. اول تواریخ 2:43 دوم ،اسم دو شهر بود که یکی در دشت یهودا بطرف دریای روم واقع بود. صحیفه یوشع 15:34 و آن غیر از بیت تفوح می باشد که در نزدیکی حبرون واقع و دیگری متعلق به سبط افرائیم و در مرز و بوم منسی واقع بود صحیفه یوشع16:8 و 17:8. و دور نیست که همان عین تفوح باشد ایضاً 17:7. خود شهر به فرائیم و زمین به منسی تعلق داشت ایضاً 17:8. اما تفوح که در صحیفه یوشع 12:7 مذکور است نمیدانیم کدامیک میباشد. ( قاموس کتاب مقدس ).

جملاتی از کاربرد کلمه تفوح

مشام کو که توان نکهتی شنید وگرنه فمن حدائقة کم تفوح من نفخاتی