تقدیم بیان

معنی کلمه تقدیم بیان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقدیم بیان به تبیین و تفصیل خطاب شرعیِ مبهم و مجمل ، قبل از وقت عمل گفته می شود.
خطاب هایی که از سوی شارع مقدس برای بیان احکام شرعی صادر شده، اگر مبهم و مجمل باشد و مکلف در زمان حاجت نتواند معنای مراد را از آن درک کند، بر شارع واجب است تا قبل از فرارسیدن زمان عمل، شرایط، جزئیات و ارکان آن را برای مکلف یا مکلفان بیان کند؛ به این کار «تقدیم بیان» گویند.
مثال
برای مثال، اگر شارع در خطابی، مخاطبان را به اقامه نماز آیات مکلف سازد، ولی شرایط و اجزای آن را بیان نکند، مکلف هنگام خسوف ، کسوف و... سرگردان گشته و از انجام تکلیف قطعی خود باز می ماند؛ بنابراین، به حکم عقل ، بر شارع واجب است مقصود خود را قبل از فرارسیدن وقت عمل، بیان نماید و اجمال موجود را از خطاب خویش بردارد.

جملاتی از کاربرد کلمه تقدیم بیان

باب در مورد حفظ آثار خود بسیار تأکید کرده و در مورد نظم و جمع آوریشان بر اساس پنج شأن کلام الهی مطالب بسیاری مخصوصاً در بیان فارسی حکم کرده‌است. خود باب در دو مرحله فهرستی از آثارش که تا بدان زمان نوشته‌است را مکتوب می‌دارد. این دو اثر یکی کتاب «الفهرست» و دیگر ی «خطبه ذکریه» نام دارند. در دوران ماکو و چهریق، باب کاتب خود ملا عبدالکریم قزوینی را مأمور استنساخ، جمع‌آوری، تنظیم و حفظ آثارش نمود و بدین جهت به او دستور داد که باید خود را محافظه نماید. به‌علاوه باب به میرزا یحیی ازل هم وظیفه داد که به جمع و حفظ آثارش بپردازد. وی اظهار می‌دارد که بیان (که در اینجا احتمالاً مراد همه آثار اوست) باید هنگام ظهور من یظهره الله به او سپرده شود، اما ابتدا باید همه (آثار) اش جمع‌آوری شده، حتی یک نامه از قلم نیفتد. باب در همه نوشته‌هایش از جمله بیان فارسی (۲:۱۹) تمامی آثار خود را تحفه ای برای موعود یعنی «من یظهره الله» برمی‌شمارد. مراد اصلی از حفظ آثار باب این بود که در ظهور موعود آن نوشته‌ها باو تقدیم گردد به این منظور که مؤمنان به باب همگی به موعود ایمان بیاورند و از آثار باب به عنوان ابزاری برای احتجاب از موعود استفاده نکنند.
یوهان د ویت هلندی (۱۶۲۵–۱۶۷۲ میلادی) هم بخش اول رساله‌ای که در ۱۶۵۸ چاپ کرد را به مقاطع مخروطی اختصاص داده‌است و بیضی را با روشی بدیع به عنوان مکان هندسی نقاطی با فاصلهٔ ثابت از یک خط و یک نقطه تعریف می‌کند. د ویت که تحت تأثیر دکارت بود تلاش داشت یافته‌های هندسی یونانیان را با نمادهای جبری بیان کند. بااین‌حال نقش اصلی در توسعهٔ هندسهٔ دکارتی بر عهدهٔ شاگرد دوسارگ فیلیپ دو لا هیر بود. لا هیر، در اثری که به خزانه‌دار فرانسه ژان-باتیست کولبر تقدیم شده‌است، اصول هندسی را به زبان ساده و آسان توضیح می‌دهد. هر مقطع مخروطی در فصل مخصوص خود بررسی شده‌است. بیضی به عنوان مکان هندسی نقاطی با مجموع ثابت فواصل از دو نقطه تعریف می‌شود و ویژگی‌های خط مماس، قطرهای مزدوج، و معادلهٔ آن بیان شده‌است و پس از آن بحثی در مورد مختصات دکارتی مقاطع مخروطی آمده‌است.
زمانی که یهودیان در یک مناظره بیان کرده بودند که مسیح سوار بر الاغ می‌آید، شاپور اسب سپید خود را برای مسیح پیشنهاد کرده بود و دستور داده بود که اسب را تقدیم به مسیح کنند. طبق یک داستان تلمودی شاپور از شموئیل روحانی بزرگ یهودی سؤال کرده بود که او امشب در خواب چه می‌بیند و او در پاسخ گفته بود که رومیان او را می‌گیرند و او را مجبور خواهند ساخت که هسته خرما را در آسیابی زرین تبدیل به آرد کند و در آن شب شاپور خواب‌های وحشتناکی دید. دوستی شموئیل با شاپور چنان عمیق بود که او در تلمود از شاپور با عنوان شاپور ملکا یاد می‌کند. علاوه بر شاپور خود او هم به این نام در تلمود از او یاد شده‌است و این امکان وجود دارد که به خاطر دوستی او با شاپور این لقب از آن او نیز شده‌است و در بعضی از تفاسیر گفته شده‌است که همان‌طور که شاپور پادشاه ایران است شموئیل هم پادشاه یهودیان می‌باشد. علاوه بر دوستی این دو می‌توان به دوستی شموئیل با ایرانیان زرتشتی اشاره نمود. به‌طور کلی می‌توان گفت که چهره شاپور در تلمود مثبت بوده‌است و اینکه او همیشه سعی می‌نمود که مدافع و دوستدار یهودیان باشد.
نگفت و من بشنودم هر آنچه گفتن داشت که در بیان نگهش کرد بر زبان تقدیم
محل اقامت سلطان که دارالسلطنه نامیده می‌شد در دهلی قرار داشت. نخستین دروازه دارالسلطنه را درِ مشورت‌خانه می‌نامیدند که در کنارش غرفه‌هایی برای مأموران اجرای احکام سلطان وجود داشت. مجلس مشورتی به جهت تبادل نظر در امور سلطنت تشکیل می‌شد. در این مجلس چون سلطان می‌نشست دیگران می‌ایستادند، در برابر سلطان وزیر می‌ایستاد، پشت سر او کاتبان، در دو طرف مجلس سپاهیان مسلح به شمشیر، قاضی‌القضات و خطیب‌الخطبا و بزرگان و مشایخ نیز در اطراف می‌ایستادند. حاجب بزرگ شکایت‌نامه‌ها را تقدیم سلطان می‌کرد و سلطان دستورهای لازم را می‌داد. درخواست‌های علما اما در مجلس خاص بیان می‌شد و سلطان در آنجا با علما می‌نشست. در نبود سلطان مسئولیت اداره کشور و حفظ امنیت پایتخت با حاجب بزرگ یا نایب‌السلطنه بود که دومین مقام اداری کشور پس از سلطان محسوب می‌شد و در همه کارها به سلطان یاری می‌رساند. وزارت نیز از منصب‌های مهم تغلق‌شاهیان بود، برخی از وزیران سرپرست امور نظامی بودند و برخی به امور داخلی کشور چون دخل و خرج ولایات نظارت رسیدگی می‌کردند.