تمییزی

معنی کلمه تمییزی در لغت نامه دهخدا

تمییزی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) آنچه بدان نیک از بد شناسند : حاجت مندی مردم بدین آلت های علمی و علمهای تمییزی از بهر غذاء خویش ما را گواست برآنک اندر وی جوهری علم پذیر است. ( جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 207 ).

معنی کلمه تمییزی در فرهنگ فارسی

آن چه بدان نیک از بد شناسند

جملاتی از کاربرد کلمه تمییزی

همی‌گوید مگو چیزی وگر نی هست تمییزی که زنده کردمی هر دم هزاران مرده زین تلقین
زانکه گرداند اهل تمییزی هر دمی بشکفاندت شوری
نیک‌و بد درساز غفلت رنگ تمییزی نداشت چشم ما از بازگشتن کفر و دین گردیده است
ایا ای عقل و تمییزی که لاف دیدنش داری وآنگه باخودی بالله که بی‌الهام و تمییزی
جز احد آنجا اگر چیزی بود هم احد باشد چو تمییزی بود
آن خوش باشد که صاحب تمییزی بی‌آنکه بگویند و بگوید چیزی
منال ای اشتر و خامش به من بنگر به چشم هش که تمییز نوت بخشم اگر چه کان تمییزی