تناسبات

هماهنگى ميان عناصر طبيعت و اجزاى هستى و قوانين حاكم بر آنها، همه نشان دهنده ى حاكميّت وقدرت واراده ى خداى يگانه است . آفرينش آسمان ها و توسعه ى دائمى آنها(489) كه دست انسان تاكنون فقط به قسمتى از اوّلين آسمان رسيده ، و استحكام (490) و طبقات هفتگانه (491) و نظام حاكم (492) و تناسبات و ارتباطات ميان هريك و بى ستون بودن (493) و حفاظت آنها(494) و حركات ستارگان در مدارهاى خود و فاصله هريك از آنها، همه نشانه هاى قدرت خداوند يكتاى حكيم است .

انگلیسی: proportion, appropriateness, proportionality, symmetry, analogy, congruence, coordination, scale, congruency, propriety, commensurability concinnity, fitness
عربی:نسبة، حصة، تناسب، التناسب، حجم، قدر، نسبة مئوية، مقدار، درجة، بعد، حصص، ناسب، جعل الأجزاء متناسقة، جعل الأجزاء متناسبة، تكافئ، حَجم
مرتبط: نسبت، تناسب، مقدار، قسمت، قیاس، قرینه، اقتضاء، تقارن، همسازی، تشابه، هم جور، مقایسه، شباهت، همانندی، تجانس، موافقت، هم اهنگی، هم پایگی، موزونی، مقیاس، اندازه، ترازو، معیار، پوسته، نزاکت، مراعات اداب نزاکت، برازندگی، توافق، قابلیت قیاس، هم مقیاسی، هم اندازگی، همپیمانگی، زیبایی، ظرافت