زخم زبان زدن

معنی کلمه زخم زبان زدن در لغت نامه دهخدا

زخم زبان زدن. [ زَ م ِ زَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) طعن زدن. سرزنش کردن. گواژه گفتن. فسوس کردن. دشنام دادن.طعنه زدن. زخم زدن. رجوع به زخم زبان و طعنه شود.

معنی کلمه زخم زبان زدن در فرهنگ فارسی

طعن زدن سرزنش کردن دشنام دادن

جملاتی از کاربرد کلمه زخم زبان زدن

آزار دادن خدا، يا زخم زبان زدن به او، در شكل هاى مختلفى صورت مى گيرد. بدگويىاز پيامبرانش ، تهمت زدن به آنان ، تكذيب و دروغگو شمردن ايشان ، سخن گفتن و قلم زدنعليه خدا و پيام و شريعتش به قصد تخطئه و خاموش كردنمشعل هدايت الهى : (و ياد كن آنگاه را كه موسى به قومش گفت : اى هموطنان من ، چرا مرامى آزاريد حال آن كه مى دانيد من فرستاده خدا سوى شمايم ؟ پس چون از حق بگشتند خدادلهايشان را از حق بگردانيد و خدا مردم زشتكار را هدايت نمى كند. و ياد كن آنگاه كه عيسىبن مريم گفت : اى بنى اسرائيل ، من فرستاده خدا سوى شمايم كه آنچه از تورات پيشاز من برفته است تصديق مى كنم و به پيامبرى بشارت مى دهم كه پس از من بيايد ونامش احمد باشد. پس چون وى آنان را با معجزه ها (يادلائل روشن ) آمد گفتند: اين جادويى نمايان است ... مى خواهند نور خدا را با دهانشانخاموش كنند حال آن كه خدا بر آن است كه نور خويش به تمامى رساند گر چه كافرانرا ناخوش آيد).(100)