اشک تاک

معنی کلمه اشک تاک در لغت نامه دهخدا

اشک تاک. [ اَ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک دختر تاک. کنایه از شراب انگور :
به اشک تاک بشویند زخمهای مرا
که شیشه برسر من خشکی خمار شکست.صائب.اشک تاک ار می پرستی عذرخواه من بس است
این رگ ابر از گناهان پاک میسازد مرا.صائب ( از آنندراج ).و رجوع به اشک دختر تاک شود.

معنی کلمه اشک تاک در فرهنگ فارسی

و اشک دختر تاک . کنایه از شراب انگور.

جملاتی از کاربرد کلمه اشک تاک

تخم حرص ما ندارد ریشه در ریگ روان ما به اشک تاک کشت خویشتن راتر کنیم
چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردارد؟ چه گرد از روی برگ تاک، اشک تاک بردارد؟
به اشک تاک دل باغبان نمی سوزد سرشک ما به دل چرخ کی اثر دارد؟
حسنش همان به ساغر می جلوه می کند از اشک تاک اگر چه بسی باصفا ترم
در زیر بار مهره گل نیست دست ما ز اشک تاک سبحه کند می پرست ما
به اشک تاک بشویید زخمهای مرا که شیشه بر سر من خشکی خمار شکست
زمی چشم و دل نادیده من سیر می گردد اگر ریگ روان سیراب از اشک تاک خواهد شد
درین گلشن نکردم در رعایت هیچ تقصیری ز اشک تاک دایم آب در پای کدو کردم