فانوس کش
معنی کلمه فانوس کش در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه فانوس کش
پرده فانوس را همچون پر پروانه سوخت باد صرصر را همآغوش چراغم کرد و رفت
تدی دوباره با چاک روبرو میشود و هردو از سمت صخرهها به سوی فانوس دریایی میروند. آنها از هم جدا میشوند اما کمی بعد تدی چاک را درحالیکه روی صخرهها افتادهاست میبیند. اما هنگامیکه او از صخرهها پایین میرود، اثری از او نیست. در این حین او غاری را پیدا میکند که در آن یک زن پنهان شده و ادعا میکند که راشل سولاندوی واقعی است. او ادعا میکند سابقاَ روانپزشک یک تیمارستان بودهاست و مشغول تحقیق برروی آزمایشاتی مربوط به داروهای روانگردان و لوبوتومی جهت کشف تکنیکهای کنترل ذهن بودهاست. اما قبل از اینکه بتواند یافتههای خود را به مقامات گزارش دهد، او را به عنوان یک بیمار در اشکلیف زندانی کردند. تدی به بیمارستان برمیگردد، اما هیچ مدرکی مبنی بر حضور چاک در آنجا پیدا نمیکند.
یک فانوس دریایی در جزیره کورا وجود دارد که در سال ۱۹۱۱ ساخته شد و در سال ۱۹۶۶ متروکه شد.
شمع راضی ست که در دست صبا کشته شود بهتر آن است که فانوس حمایت نکند
فانوس کرده در ته دامن چراغ را پروانه را کسی که شود راهبر نماند
هنگامی که سلطان قایتبای در سال ۸۸۲ ه.ق/۱۴۷۷ میلادی از شهر اسکندریه بازدید کرد، به محل فانوس دریایی قدیمی رفت و دستور داد که بر روی برج قدیمی یک برج جدید ساخته شود که بعداً به نام ارگ او معروف شد.
روزن فانوس را مانَد حسودِ تنگچشم هرکه را سوزد چراغ، او را کدورت میرسد
بس که صائب خانه ام روشن ز سوز دل شده است جامه فانوس آید در نظر پروانه را
به شخص برنده مدالی از نقره استرلینگ که توسط تیفانی و ادوین اسلوسبرگ طراحی شدهاست اهدا میشود. این فانوس بر اساس فانوسهای موجود در قانون اساسی ایالات متحده که در سال ۱۷۹۷ انتخاب شد، الگوی خود را ارائه میدهد.
پرده فانوس اگر پروانه را مانع شود شمع من از اشک خود پروانهسازی میکند
ایجاد کلیسای اصلی در ۱۲۹۶ با طراحی آرنولفو دی کامبیو آغاز و در ۱۴۶۹ با قرار دادن توپ مسی وروچیو بر فراز فانوس پایان یافت. اما ظاهر هنوز ناتمام بود و تا قرن ۱۹ نیز به همین منوال گذشت.
شامی کرمانشاهی در سال ۱۲۹۶ خورشیدی در محلهٔ چنانی کرمانشاه به دنیا آمد. نام پدرش خدامراد و نام مادرش فانوس بود. شامی در چهار سالگی در پی بیماری آبله نابینا شد. وی در دوران کودکی، پدر و مادر خود را از دست داد و از همان سالها مجبور بود با اتکا به قوت بازوی خود زندگیاش را اداره کند. فقر شدید به شامی امکان تحصیل نداد و او بی سواد ماند، با این حال وی با یکی از روحانیان شهر به نام شمسالدین آل آقا (شمسالعلما) ارتباط پیدا کرد و وی شامی را با ادبیات کلاسیک فارسی و به ویژه خیام، سعدی و حافظ آشنا کرد. شامی تحت تأثیر اشعاری که میشنید دست به سرایش شعر به زبان کردی زد.
شمع در پرده فانوس نیفتد ز زبان نشود چشم سخنگوی تو در خواب خموش
فانوس طلایی ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار در بخش مستند به این مستند تعلق گرفت.
به ناگاه فانوس آلی بدید که از دور بنمود کامد پدید
چون چراغی که به فانوس بسوزد شب و روز دلم از عشق تو پیدا و نهان میسوزد
۲۳. آنچه انتظارش نمیرفت، نوشته رژه ویلار نشر فانوس
در مشهد و اطراف آن، چراغ برات در گذشتهها در سه روز، خاموش نمیشد و اکنون هم در شبها آنها، که برات را میشناسند، چراغشان خاموش نمیشود. هنوز هم فانوسهای قدیمی خاطره شبهای برات را به یاد دارند و خیلی وقتها هم همین فانوسها در شبهای برات دوباره به یاد صاحبانشان میافتند و تاریکی شب را نور میدهند و یاد و خاطره رفتگان را گرامی میدارند.
سینماهای شهر بوشهر عبارتاند از سینما بهمن (با سه سالن به نامهای فانوس، ساحل، و دریا)، کانون پرورش فکری کودکان، شهید آوینی، شهدای نیروگاه اتمی، و ولایت.
تافته فانوس صفت بر تنش نور ز پهلوی دل روشنش