بی گروه. [ گ ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + گروه ) بی جمعیت. بی همراهان. بتنهایی : سکندر چو بشنید شد سوی کوه بدیدار بر تیغ شد بی گروه.فردوسی.رجوع به گروه شود.
معنی کلمه بی گروه در فرهنگ فارسی
بی جمعیت بی همراهان . بتنهایی .
جملاتی از کاربرد کلمه بی گروه
یکی حمله آورد بر سان کوه به تنها تن خویشتن بی گروه