خود جمله کردن
معنی کلمه خود جمله کردن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خود جمله کردن
بادا همه را جمله فدا جان و روانم کایشان همه خود جمله مرا جان و روانند
جمله تصویر است عکس آب جوست چون بمالی چشم خود، خود جمله اوست
عمر خود جمله به اندوختن مال جهان بگذرانند و گذارند و از آن درگذرند
او که در این راه دشوار بیشتر با پدرش و اخلاقیات و دلایل رفتار او آشنا شده به هنگام رسیدن به سطح با خود جملهای را تکرار میکند که دوست و همراه پدرش به او گفتهبود: «پدرت آدم خیلی خوبی است فقط باید اول بشناسیاش تا بفهمی.»
مولف : در سابق گفتيم كه از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از نفىسبيل ، در آخرت است و اگر از سياق صرفنظر كنيم و خود جمله را معيار قرار دهيم حجت دردنيا و آخرت هر دو مى شود0
در صف رزم، چو رنگ رخ خود جمله گریز در گه بزم، چو ساغر همگی خون آشام
نه که خود جمله ذرّههای وجود قایل آمد به وحدت معبود
مؤ لف : اين معنايى كه صاحب برهان درباره جمله : قرآن تمامش تقريع و باطنش تقريباست ، از صدوق نقل كرده نه با صدر روايت منطبق است و نه با سياق خود جمله . اما باصدر روايت منطبق نيست ، براى اينكه معناى گفتار رسولان كه گفتند: (لا علم لنا) اينباشد كه ما علمى به ما سواى تو نداريم ، معنايى است كه هيچ ربطى به اين جهت كهقرآن مشتمل بر آيات وعد و وعيد است ندارد. اما اينكه گفتيم با سياق خود جمله هم منطبقنيست ، براى اينكه ظاهر جمله : قرآن تماميش تقريع و باطنش تقريب است ، اين است كهقرآن تماميش هم تقريع و هم تقريب است ، و تنها فرق آن دو از نظر ظاهر و باطن قرآناست ، يعنى تمام قرآن باطنش تقريب است و باز تمامى آن ظاهرش تقريع است ، نه اينكهبعضى از آيات آن تقريب و بعضى ديگر تقريع باشد. و ما اگر در اين جمله و در صدركلام امام (عليه السلام ) تاملى بكنيم خواهيم ديد كه مراد آن حضرت از تقريع به قرينهمقابله اش با تقريب معنايى است كه لازمه آن مقابله با تقريب است و معلوم است كهمقابل تقريب تبعيد است .
ز خود بگذر که بی خود جمله مائی چو بیخود خوش تری با خود چرائی
6 امام عليه السلام در آموزش دعا به شخصى فرمود: اين دعا را بخوان : ((لااله الاّ اللّه ...)) تا آنجا كه مى فرمايد: ((يُحيى و يُميت )) شنونده از پيش خود جمله اى اضافه كرد و گفت : ((و يميت و يحيى )) حضرت فرمودند: جمله تو صحيح است ، امّا آنچه من مى گويم بگو و سپس آيه (لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله ) را براى او تلاوت فرمودند.(9)
در يكى از سخنرانيهاى پر شور خود جمله پر محتوا و عميقى گفت كه حقيقت وحدت اسلامىرا بيان مى كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نويسنده مشهور مصرى كه در آنمحفل حضور داشت ، آن جمله را با خط درشتى در مجله خود ((المنار)) چاپ كرد و آن جمله اينبود:
وجود تو همه خار است و خاشاک برون انداز از خود جمله را پاک
این تور در ۹ آوریل ۲۰۲۲ با بازی شاختار دونتسک در یونان مقابل المپیاکوس آغاز شد. این اولین باری بود که یک تیم حرفهای از اوکراین پس از تهاجم نیروهای روسی یک بازی انجام میداد. این تیمها به جای اسپانسر روی پیراهنهای خود جمله «جنگ را متوقف کنید» پوشیدند و بازیکنان شاختار نام شهرها و شهرستانهایی را که بهشدت توسط نیروهای روسی بمباران شده بود، به جای نام خانوادگیشان بر تن میکردند. با این حال، ورزشگاه شاهد حضور کم تماشاگران بود، تا حدی به دلیل برگزاری این رویداد در کوتاه مدت، و یکی دیگر از عوامل این بود که اولتراهای المپیاکوس به دلیل دوستی هواداران خود با تیم روسی اسپارتاک مسکو، نمیخواستند جنگ را محکوم کنند. آن دسته از هواداران المپیاکوس که در آن حضور داشتند، اسباب بازیهایی را روی صندلیهای خالی گذاشتند تا به بچههای اوکراین اهدا شود. شاختار که از زمان هجوم تنها ۱ جلسه تمرین داشت و با از دست دادن تمامی بازیکنان خارجی خود دلیل هجوم، با نتیجه ۱–۰ شکست خورد.
ديـگـر اينكه استثناء از خود جمله مزبور باشد و ظلم اشاره به ترك اولائى كه گاهى ازپـيـامـبـران سـر مـى زنـد و با مقام عصمت منافات ندارد، يعنى اگر پيامبران ترك اولائىانجام دهند، آنها نيز در امنيت نيستند، و خداوند بر آنها سخت مى گيرد همانگونه كه دربارهآدم و يونس در آيات قرآن آمده است .
و ليكن خواننده محترم خود داورى مى كند كه سياق با هيچيك از اين چند معنا مساعدت ندارد، وحق معنا كه با سياق سازگار باشد همان است كه كلمه(بل ) اعراض از خود جمله شرطيه سابق باشد و جزاء آن در تقدير گرفته شود. وهمانطور كه گفتيم تقدير جمله شرطيه و جزائش چيزى نظير اين باشد (كه اگر همقرآنى نازل شود كه فرضا كوه ها را از جاى بكند و زمين را قطعه قطعه سازد و مردگانرا به زبان آورد باز اينان هدايت نمى شوند مگر آنكه خدا بخواهد).
صفاتش ذات و ذاتش چون صفاتست چو نیکو بنگری خود جمله ذاتست
زاحوال غیب داده خبر خلق را و تو از حالهای خانه خود جمله بیخبر
بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير جمع در كلمه (ينسلون ) به مردم بر مى گردد ومراد از (ينسلون ) بيرون شدنشان از قبور به سوى محشر است . ولى سياق ماقبل از جمله (حتى اذا فتحت ...) و بعد از آن ، كه مى فرمايد: (و اقترب الوعد الحق )با اين معنا سازگار نيست . و همچنين خود جمله مورد بحث ، از نظر اينكهحال است با آن درست در نمى آيد. علاوه بر اينكه(نسول : بيرون شدن ) از هر حدب (بلندى ) كه در جمله مورد بحث قرار گرفته ، بربيرون شدن از قبر صادق نيست ، چون قبر جزو بلنديهاى زمين نيست ، و به همين جهتگوينده و صاحب اين توجيه كه همان مجاهد معروف است كلمه (حدب ) را (جدث ) -با جيم و ثاى سه نقطه كه به معناى قبر است قرائت كرده .
نیست نماینده و خود جمله اوست خود همه ماییم چو او آن ماست