کهن ساز

معنی کلمه کهن ساز در لغت نامه دهخدا

کهن ساز. [ ک ُهََ / هَُ ] ( ن مف مرکب ) کهنه ساز. کهنه ساخته. که در زمان قدیم ساخته شده باشد. مقابل نوساز :
تیغ نظامی که سرانداز شد
کند نشد گرچه کهن ساز شد.نظامی.

معنی کلمه کهن ساز در فرهنگ فارسی

کهنه ساز ٠ کهنه ساخته ٠ که در زمان قدیم ساخته شده باشد ٠ مقابل نو ساز ٠

جملاتی از کاربرد کلمه کهن ساز

سنتور بر پایهٔ بررسی‌ها و پژوهش‌ها یکی از کهن‌ترین سازهای گستره ایران به‌شمار می‌رود؛ کهن‌ترین نشانه‌ای که از این ساز برجامانده، از سنگ‌تراشی‌های آشور و بابلیان[نیازمند منبع] (۵۵۹پیش از میلاد) است. در این سنگ‌تراشی‌ها، صف تشریفاتی که به بزرگداشت آشور بانیپال بر پا شده، سازی که همانندی زیادی به سنتور دست‌ورزی دارد، در میان آن صف دیده می‌شود.
کیخسرو پورناظری در ۷ خرداد سال ۱۳۲۳ در محله برزه‌دماغ در کرمانشاه متولد شد. پدرش، پرویز پورناظری، معروف به حاجی‌خان از شاگردان علینقی وزیری، درویش‌خان و مادرش، پورانداخت سرحددار، مدیر دبیرستان دخترانهٔ پوراندخت کرمانشاه و اولین زن دیپلمه در این شهر بود. پورناظری از کودکی موسیقی را با ساز تار شروع کرد و نزد پدر کتاب‌های هنرستان موسیقی، آثار وزیری و ردیف موسیقی سنتی ایران را فرا گرفت. شعر و ادبیات کهن فارسی را از مادرش آموخت و از شاعرانی چون غلامرضا کیوان سمیعی و یدالله بهزاد کرمانشاهی را درک کرد.
صورت هستی ز معنی ساده نیست این کهن ساز از نوا افتاده نیست
سپس رفتن مصر را ساز کرد در گنج های کهن باز کرد
چرخ دوتاست بس کهن نیست نوایی اندرو کو صنمی که بهر ما ساز سه تاز نوزند
لباس دینت کهن شد برای جامهٔ نو ز ساز مرگ همی داردت کفن مشغول
به دستور فرمود تا کرد ساز در گنجهای کهن کرد باز