کی شاه

معنی کلمه کی شاه در لغت نامه دهخدا

کی شاه. [ ک َ / ک ِ ] ( اِخ ) فردوسی در شاهنامه دو بار کیومرث را کی شاه خوانده است :
سپه کرد و نزدیک او راه جست
همی تخت و دیهیم کی شاه جست.( شاهنامه چ دبیرسیاقی ص 14 ).برفتند با سوکواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد.( شاهنامه ایضاً ص 15 ).رجوع به «کی » و «کیومرث » شود.

معنی کلمه کی شاه در فرهنگ فارسی

فردوسی در شاهنامه دوبار کیومرث را کی شاه خوانده است .

جملاتی از کاربرد کلمه کی شاه

یکی آفرین کرد بوزرجمهر که‌ای شاه روشن‌دل و خوب‌چهر
این عنوان برای زنان به صورت باسیلیسْسا (Βασίλισσα) یا باسیلیا (Βασίλεια) به کار برده می‌شد. یونانیان شاه هخامنشی را نیز باسیلِئوس یا باسیلِئون می نامیدند، به معنی شاه شاهان.
شد است مشفق بر عامه رعیت شاه چو مادر و پدر خوب مهر بر اطفال
با خرد را ز شه صبوری به بی‌خرد را ز شاه دوری به
که بر شاه پیدا کند کار ما بگوید ز رنج و ز تیمار ما
بقلب سپه شاه هیتال بود به دستش ز کین تیغ کوپال بود
4 - املاك سلطنتى (انجو) و اقطاعات : انجو، عبارت است از زمين هاى خالصه كه ميان اعضاى خاندان سلطنتى قسمت مى شد و عايدات آن به مصرف مخارج دستگاه شاه و اعضاى خاندان شاهى مى رسيد و شايد هم صرف نگاهدارى سپاه مى شد (288).

سـؤ ال : گـفته مى شود كه سقوط شاه يعنى روى كارآمدن كمونيست ها، آيا اين امر صحيح  است ؟

ز دلو گران شاه چون رنج دید بر آن خوب‌رخ آفرین گسترید
چون جا دهدت در دل پر درد فغانی محنتکده را منزل شاهی نتوان کرد
معروف‌ترین نقش تلویزیونی رضا کیانیان نقش جمشید در سریال شلیک نهایی به کارگردانی محسن شاه‌محمدی است. نقش تلویزیونی وی در سریال‌های، کیف انگلیسی در نقش یک روحانی مسن و در دوران سرکشی در نقش یک قاضی است.