کشتن ساختن

معنی کلمه کشتن ساختن در لغت نامه دهخدا

کشتن ساختن. [ ک ُ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) نابود کردن. از بین بردن. اعدام کردن. به قتل آوردن. ( یادداشت مؤلف ). || قربانی کردن. تضحیة. ( یادداشت مؤلف ). اذباح. ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه کشتن ساختن در فرهنگ فارسی

نابود کردن . از بین بردن

جملاتی از کاربرد کلمه کشتن ساختن

هر دو اثر «بشویید» جو پردی و «در ذهنت باقی می‌ماند» پتسی کلاین در این قسمت حضور دارند. جاش هالووی، که نقش ساویر را به تصویر می‌کشد، از کارلتون کیوز از مجری برنامه پرسید که چگونه ممکن است ساویر در تلاش خود برای کشتن مارشال اشتباه کرده باشد. کیوز اشاره می‌کند که نویسندگان این را نیز بعید می‌دانستند و در مورد مفهوم ساختن سویر دوربینی بحث می‌کردند، که منجر به دریافت یک جفت عینک در «امداد غیبی» شد. این اولین قسمت از لاست است که دارای مقدمه «پیشتر در لاست نشان‌داده شد» است که خلاصه ای کوتاه از آخرین قسمت ها برای تجدید حافظه بیننده است. صدای مقدمه توسط لوید براون ، رئیس ای‌بی‌سی که زمینه لاست را ایجاد کرد و در طول تولید قسمت آزمایشی اخراج شده بود، ارائه شد.
نه آسان است کشتن خلق را و ساختن زنده لب شکرفشان و غمزهٔ خونخوار می‌باید