کشته سوز

معنی کلمه کشته سوز در لغت نامه دهخدا

کشته سوز. [ ک ُ ت َ / ت ِ ] ( اِ مرکب ) ظرفی که در آن شمع را سوزانند و کشته گردانند. چراغدان.شمعسوز. ( آنندراج ) : در خدمت شاه و تاج وارد اطاق مرصع خانه تاج الدوله شد که پشتی و مخده مرصع و مسند مرصع و متکاهای مرصع و دشکهای مرصع و کشته سوز و مجمرهای مرصع در آن اطاق بود. ( تاریخ عضدی ).

معنی کلمه کشته سوز در فرهنگ فارسی

ظرفی که در آن شمع را سوزانند و کشته گردانند . شمع سوز

جملاتی از کاربرد کلمه کشته سوز

درد اندوه تعب قتل عطش سوز گداز بر تو ای کشته انواع ستم چون گریم
توان به سوز جگر شمع کشته را افروخت ز آفتاب عبث ماه نور می‌جوید
روز و شبم سوز وکش چو شمع که عاشق سوخته این مراد و کشته آن است