کی شکن

معنی کلمه کی شکن در لغت نامه دهخدا

کی شکن. [ ] ( اِخ ) پسر «کی بهمن » که به دست ترکان گرفتار و کشته شد. ( از مجمل التواریخ و القصص ص 46 ).

جملاتی از کاربرد کلمه کی شکن

چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد و زن پوشد ز چشم بد پریشانی زلف پر شکن پوشد
رویم ا خشم او شکن گیرد چن سمن کآورد به ناف شکن
غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست جز کنج قفس راه به جای دگرم نیست
بادشکن‌ها و پناهگاه زمینی نیز می‌تواند مقدار مطلق گرمای مورد نیاز ساختمان را کاهش دهد. چند فوت زیر زمین، دما از ۴ درجه سلسیوس (۳۹ درجه فارنهایت) در داکوتای شمالی تا ۲۶ درجه سلسیوس (۷۹ درجه فارنهایت) در فلوریدای جنوبی متغیر است. باد شکن‌ها میزان گرمای انتقالی از ساختمان را کاهش می‌دهند.
نام شه ملک چین قلب قلبست در قلب شه مصحّف قلب شکن
ای سر زلف تنو را در شکن حلقه دام از هوا طایر روح آمده با طوق حمام
مجتمع بندری این بندر دارای دو موج شکن و شامل ۲۵ پست اسکله شامل بر چهار پست ترمینال کانتینری، سه پست ترمینال نفتی، دوپست ترمینال کالاهای فله خشک، ده پست ترمینال چندمنظوره، دویست ترمینال کالاهای عمومی، یک پست ترمینال رو-رو و یک پست ترمینال اختصاصی و مسافری بزرگ‌ترین و کاملترین مجموعه بندری شمال ایران در حال احداث است.
کولتر یکی از معدود هنرمندان زنی بود که از جنبش " کشور قانون شکن " در اواسط دهه ۱۹۷۰ بیرون آمد.
همه شجاعان گر شیر شاه پیل شکن همه دلیران گر شاه شیر شکال
آنکس آگه ز پریشانی احوال من است که چو من بستهٔ آنزلف شکن در شکن است
سر پنجهٔ نیزهٔ دلیر‌ان پنجه شکن شتاب شیران
ندارد جز از دختری چنگ‌زن سر جعد زلفش شکن بر شکن