کور پی

معنی کلمه کور پی در لغت نامه دهخدا

کورپی. [ کُرْ] ( ترکی ، اِ ) کرپی. پل. جسر. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه کور پی در فرهنگ فارسی

جوجه تیغی

جملاتی از کاربرد کلمه کور پی

منکران عشق کوران رهند هرکسی را کی چنین می میدهند
روایت‌هایی داستانی از این سرقت و آنچه برای این نقاشی‌ها اتفاق افتاده‌است در برنامه‌های تلویزیونی همچون نقطه کور، فهرست سیاه، برادران ونتور،[bb] بی‌شرم، سیمپسون‌ها و نیز رمان‌های جاعل هنر[bc] (۲۰۱۲) نوشتهٔ بی.ای. شاپیرو،[bd] فریبکاری ماهرانه[be] (۲۰۱۲) نوشتهٔ جیمز جی. مک‌گاورن،[bf] چیزهای پنهان[bg] (۲۰۱۹) نوشتهٔ جیمی میسون[bh] و منطقهٔ اوباش[bi] (۲۰۲۰) نوشتهٔ ژوزف دی‌متئو[bj] مطرح شده‌است.
مغزی نبود ورنه نه یک چشم کور ماند هوشی نبود ورنه نه یک گوش کر فتاد
با دمای کوری ℃۴۹۵ دارای ساختار تتراگونال شبیه است
به رضای عروس و رای پدر خیر داماد شد به کوری شر
کور شد چشمش ز سوزن‌کاری دست قضا پیش از آن ‌کز نرگس شوخت زند بادام دم
عقل روشن چه کند، شب پرهٔ جهل بلاست؟ طعن ظلمت زند این کور به خورشید منیر
عقل را اگر نقل باید گو چو مردان کسب کن گر گنه از کور زاید جرم چون بر کر نهیم
بندیش از این امت بدبخت که یکسر گشتند همه کور ز شومی‌ی گنه و، کر
| کورین ایر | تد استیونز انکوریج، هلفکس استانفیلد، لس‌آنجلس، سانفرانسیسکو، سیاتل-تاکوما، پیرسون تورنتو
بنا بر گزارش گزارشگر روزنامهٔ حبل‌المتین: «به کوری چشم منکرین حسن ایرانیان… جناب ممتازالسلطنه سفیر دولت ایران در ژنو… اول کارش برهم زدن شرط صلیب بود [دوم] اختیار داشتن هر دولت که نشان دولتی خود را به رنگ سرخ بر بیرق نصب کند.»
همه عالم گرفته‌ست آفتابی زهی کوری که می‌گوید کدام او
تو چشم راستی را کور کردی تو بخت مردمی را شور کردی
جمله کوران را دواکن جز حسود کز حسودی بر تو می‌آرد جحود