کهنه سوز

معنی کلمه کهنه سوز در لغت نامه دهخدا

کهنه سوز. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) پارچه کهنه سوخته. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه کهنه سوز در فرهنگ فارسی

( اسم ) پارچ. کهن. سوخته : بلندش کنید کهنه سوز بیارید روغن عقرب بیارید .

جملاتی از کاربرد کلمه کهنه سوز

این کهنه طبیب عاقبت سوز دردی ز کسی دوا نکرده
منبع گفتار این سوزی بود وان مقلد کهنه‌آموزی بود
پلنگش را تن از سوز اسیران به داغ کهنه و نوگشته پنهان
نخستین کاوش‌های باستان‌شناختی در کهنه‌گرگانج به دست باستان‌شناس روس الکساندر یاکوبوفسکی در سال ۱۹۲۹ میلادی انجام گرفت. پس از او سرگئی تالستوف سراسر عمر خود را در کویرها و شن‌زارهای خشک و سوزان جنوب دریاچهٔ خوارزم (آرال) صرف کاوش و پژوهش در خوارزم باستان کرد.
پیاپی ده می کهنه بنوروز که دل پر عشق دارم سینه پر سوز