دست چپ. [ دَ ت ِ چ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )دستی که در سمت چپ بدن است. یسار. شمال. رجوع به دست چپ ذیل ترکیبات دست شود. || سپرز، و آن پاره گوشت سیاه باشد متصل به جگر محل تکون سوداء و به عربی طحال گویند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). دست چپ. [ دَ چ َ ] ( ص مرکب ) چپ دست. کسی که با دست چپ کار می کند. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه دست چپ در فرهنگ فارسی
چپ دست کسی که با دست چپ کار می کند یا دستی که در سمت چپ بدن است .
جملاتی از کاربرد کلمه دست چپ
شیعیان در وضو بعد از نیت، صورت را از بالای پیشانی (رویشگاه مو) تا آخر چانه، و دستها را از بالای آرنج تا سر انگشتان حداکثر ۲ بار میشویند. شیعیان همچنین مقدم داشتن دست راست بر دست چپ را واجب میدانند. بعد از شستن هر دو دست، شیعیان روی سر را با تریِ آب وضو که در دست مانده، با حداقل از سه انگشت دست راست خود، از بالا به پایین مسح میکنند. بعد از مسح سر نیز با تریِ آب وضو، پاها را از سرِ انگشتها تا مفصل (قوزک) مسح میکنند و البته پای راست بر چپ مقدم است.
در ادامه اتوی تنها، از خدا درخواست معجزهای میکند، ولی سپس میگوید که خود باید کاری کند. به زودی گلهی گرگها او را محاصره میکنند و گرگ آلفا- گرگ رهبر گله- به قصد دریدن او جلو میرود. اتوی چند بطری الکل کوچک را با یک نوار تیپ به دور دست چپش میپیچد و بطریها را با سنگی میشکند تا به صورت پنجهبکسی درآید و کاردی را در دست چپ میگیرد و با زمزمهی شعر پدرش برای نبرد با گرگ آماده میشود.
ابن قميثه ضربت ديگرى بر دست چپ او نيز فرود آورد. مصعب با دو بازوى بريدهپرچم را به سينه فشرد و بار ديگر به تلاوت قرآن پرداخت . اين بار ابن قميثه بانيزه به پرچمدار قهرمان حمله كرد. نيزه را آنچنان در تن او فرو كرد كه نيزه شكست ومصعب از اسب پايين افتاد و نقش بر زمين گشت . در اين لحظات هولناك على بن ابيطالب(ع ) شيرمردى كه هميشه در مواقع مرگبار اسلام را نجات مى داد، اين بار نيز خطر رااحساس كرد. وى تا اين لحظه در كنار پيامبر بود و با شمشير خود دشمنان كينه جو را كهقصد كشتن رسول خدا را داشتند به عقب مى راند و در عينحال چون مى ديد كه مصعب از اسب بر زمين افتاده است به سرعت به سوى او دويد و پرچماسلام را بر دست گرفت و قهرمانانه پيش تاخت .
باش بر دست راست همچو بهشت دوزخ از دست چپ شناس و کنشت
سالواتور موندی، بهمعنای منجی جهان در لاتین یک موضوع شمایلنگاری است که عیسی را در حین عبادت با دست راست خود و نگهداری یک گوی، که معمولاً با یک صلیب روی آن همراه است، با دست چپ خود نشان میدهد. این جسم با نام گوی و صلیب شناخته میشود. گوی موجود در این جسم نماد زمین است و این عبارت بهشدت تحت تأثیر مفاهیم فرجامشناسی است.
طلبكار از اين سرعت در پرداخت پول تعجب كرد. از او پرسيد: از كجا تهيه كردى ؟جريان بر خورد همسايه يهودى را برايش نقل كرد، در اين موقع طلبكارداخل منزل شد و سند بدهكارى او را آورد. گفت : من از يك يهودى كه كمتر نيستم ، بگيرسند خود را من طلبم را به تو بخشيدم و هرگز مطالبه نخواهم كرد. طلبكار همان شب درخواب ديد قيامت به پا شده و نامه هاى اعمال در حركت است ، بعضى نامه عملشان به دستراست و برخى به دست چپ قرار مى گيرد. در اينحال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود بهشت بدون حساب به اودادند.
تو دست چپ درین معنی ز دست راست نشناسی کنون با این خری خواهی که اسرار خدا یابی
((تَطَيُّر)) از ماده ((طير)) به معناى پرنده است ، و چون عرب جاهلى گاهى ((بانگ كلاغ ))را شوم مى دانست ، و پريدن پرنده را از دست چپ ، نشانه تيره بختى مى پنداشت ؛ اينكلمه به معناى فال بد زدن آمده است . در قرآن كرارا به اين مطلب اشاره شده است . ازجمله در آيات مورد بحث از قول بت پرستان شهر ((انطاكيه ))نقل مى كند كه آنها به پيامبران الهى (و يامبلّغان و فرستادگان حضرت مسيح ) گفتند:
- خداوندا، كتابم را به دست چپ [و از پشت سرم ] به من مده ، و آن را بسته برگردنمقرار مده ، و به تو پناه مى برم از جامه هاى بريده و مهيّا شده از آتش .
در سـوره حـاقـه مـى خـوانـيـم فـامـا مـن اوتـى كـتـابـه بـيـمـيـنـهفـيـقـول هـاؤ م اقـرؤ وا كتابيه : (اما آنها كه نامه اعمالشان بدست راستشان داده شده باسـرفـرازى و افـتـخـار مـى گـويـنـد هـان بـيـائيـد و نـامـهاعـمـال مـا را بـخـوانـيـد)! (حـاقـه - 19) و امـا مـن اوتـى كـتـابـه بـشـمـاله فـيـقـول يا ليتنى لم اوت كتابيه : اما كسى كه نامه اعمالش در دست چپ او است مى گويداى كاش نامه اعمالم را به دست من نمى دادند)! (حاقه - 25).
ز لشکر دست چپ مهراب را داد دگر جان ملک سهراب را داد
و گفت: این راه را کسی باید که کتاب خدای بر دست راست گرفته باشد و سنت مصطفی صلی الله علیه و سلم بر دست چپ و در روشنائی این دو شمع میرود تا نه در مغاک شبهت افتد و نه در ظلمت بدعت.
پس پشت و دست چپ و دست راست بجنگ اندر آورده زان سو که خواست
گفتند چگونه تائب گردد گفت: آنگاه که فریشته دست چپ بیست روز بر وی هیچ ننویسد.
دادند به دست چپ عنان راکب را با راستروان چه اختیارست، ببین
قضا چو زد رقم این سواد شد معلوم که کار دست چپ اوست روضه شداد
و طول ضلع شمالى آن كه ناودان و حجر اسماعيل در آن سمت است ، و همچنين ضلع جنوبى آن ، كه مقابل ضلع شمالى است ، ده متر و ده سانتى متر است و طول ضلع شرقى اش كه باب كعبه در دو مترى آن از زمين واقع شده ، و ضلع روبرويش يعنى ضلع غربى دوازده متر است و حجر الاسود در ستون طرف دست چپ كسى كه داخل خانه مى شود قرار دارد. در حقيقت حجر الاسود در يك متر و نيمى از زمين مطاف ، در ابتداى ضلع جنوبى واقع شده ، و اين حجر الاسود سنگى است سنگين و بيضى شكل و نتراشيده ، رنگى سياه متمايل به سرخى دارد. و در آن لكه هايى سرخ و رگه هايى زرد ديده مى شود كه اثر جوش خوردن خود بخودى ترك هاى آن سنگ است
مه طرازی است به دست چپ گردون شب عید نقش آن گویی در شوشتر آمیختهاند
امکانات اجرایی آرشه و دست چپ در این ساز، با توجه به نوع موسیقی، ساختمان آرشه و ساختار ساز، تنوع زیادی ندارد.
تهی شد چو از کوفیان دست راست سوی دست چپ تیغ شه گشت راست