ده قاضی

ده قاضی

معنی کلمه ده قاضی در لغت نامه دهخدا

ده قاضی. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 70هزارگزی جنوب باختر الیگودرز دارای 396 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
ده قاضی. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقع در 25هزارگزی شمال خاوری کرمان. سکنه آن 160 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه ده قاضی در دانشنامه عمومی

ده قاضی (دامغان). ده قاضی روستایی در دهستان قهاب رستاق بخش امیرآباد شهرستان دامغان استان سمنان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱۹ نفر ( ۶خانوار ) بوده است.
ده قاضی (کرمان). ده قاضی ( کرمان ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان درختنگان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۰ نفر ( ۱۴خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه ده قاضی

دیوان عالی بریتانیا دارای یک رئیس، یک نایب رئیس و ده قاضی دیگر است. این افراد از میان قضات باسابقه و کاردان در زمینه‌های گوناگون حقوقی انتخاب می‌شوند تا توانایی رسیدگی به پرونده‌های متنوع فرستاده شده به دیوان را داشته باشند. در صورت لزوم، رئیس دیوان می‌تواند از قضات دیگری هم برای حضور موقت در رسیدگی به پرونده‌های خاص دعوت کند.
ده قاضی (راور)، روستایی از توابع بخش کوهساران شهرستان راور در استان کرمان ایران است.
ده قاضی (زرند)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان زرند در استان کرمان ایران است.