داود بن بو زید

معنی کلمه داود بن بو زید در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] داوود بن بو زید (ابی زید)، راوی امامی قرن سوم و از اصحاب امام هادی و امام عسکری است. در برخی منابع رجالی نام او با نام داوود بن ابی یزید کوفی که از اصحاب امام صادق و امام کاظم بوده اشتباه شده است.
کنیه او، ابوسلیمان و از اهالی نیشابور بود و در جمع نجارها در محله طرخان نیشابور در منزل فردی به نام سختویه می زیست. ظاهرا شغل داوود هم نجاری بود.
درباره نام پدر داوود اختلاف است. ابن ندیم آن را بوزید نوشته و ظاهرا ابن بابویه نیز در مشیخه اش آن را به همین صورت ضبط کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه داود بن بو زید

مخصوصا مردم بغداد علاقه و محبت زيادى نسبت به وى اظهار مى كردند (756) مىگويند: على بن داود بن هيثم در مجلسى كه محمّد بن عبداللّه طاهر (متوفاى 253 ه‍ ق )آراسته بود حاضر بود او از قتل يحيى خشنود بود. على بن داود به او گفت : اى امير تواز كشته شدن مردى خوشحال شده اى كه اگر پيامبر خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زندهبود براى او سوگوارى مى كرد (757) و موقعى كه سر يحيى را به دستور خليفه عباسى (مستعين ) به سامراء بودند و در (باب عامه ) نصب كردند، مردم زيادى دور آن راگرفتند و به سوگوارى و عزا پرداختند، و رژيم عباسى از ترس و اجتماع مردم جراءت نكرد كه سر يحيى را در (باب جسر) بغداد نصب كند چون مردم قصد داشتند سر را ازعمال حكومت بگيرند.

در تفسير عياشى از داود بن حصين از امام صادق (عليه السلام )نقل شده كه گفت : من از آن حضرت پرسيدم معناى آيه (و من الاعراب من يؤ من بالله واليوم الاخر و يتخذ ما ينفق قربات عند الله ) چيست ؟ آيا خداوند در برابر انفاق ايشان ثواب مى دهد يا نه ؟ فرمود: بله مى دهد.

شـيخ طوسى از داود بن كثير رقّى روايت كرده كه گفت : نشسته بودم خدمت حضرت صادقعـليـه السـلام كـه نـاگاه ابتدا از پيش خود به من فرمود: اى داود! به تحقيق كه عرضهشـد بـر مـن عـمـلهـاى شـمـا روز پـنـجـشـنـبـه ، پـس ديـدم در بـيـناعـمـال تو صله و احسان تو را به پسر عمت فلان پس اين مطلب مرا خشنود گردانيد هماناصـله تـو مـرا او را سـبـب شـود كـه عـمـر او زود فـانـى واجـل او مـنـقـطـع شـود، داود گـفـت : مـرا پـسـر عـمـى بـود مـعـانـد و دشـمـناهل بيت و مردى خبيث ، خبر به من رسيد كه او و عيالاتش بد مى گذرانند، پس براى نفقه اوبـراتـى نوشتم و نزد او فرستادم پيش از آنكه به سوى مكه توجه كنم چون به مدينهرسيدم خبر داد مرا به اين مطلب حضرت امام جعفر صادق عليه السلام .(74)

سدير گويد: من و ابوبصير و يحيى بزاز و داود بن كثير درمنزل امام صادق عليه السلام بوديم كه ديديم حضرت با حالت خشم آمد وقتى نشست فرمود

در بصائر الدرجات از داود بن يزيد احول (988)، به نقل از امام صادق (ع ) آمده است : اگر ما مردم را به راى و هواى دلمان فتوا بدهيم ، از هلاك شدگان خواهيم بود، اما اصل دانش ما، ميراث پيامبر خدا (ص ) است كه هر يك از ما امامان آن را از امام پيش از خود به ارث برده است و آن را به همان گونه كه مردمان طلا و نقره شان را محافظت مى كنند، محفوظ مى داريم (989).