دخل داشتن

معنی کلمه دخل داشتن در لغت نامه دهخدا

دخل داشتن. [ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) درآمد داشتن. دارای درآمد وعایدی بودن. || ربط داشتن. مرتبط بودن.

معنی کلمه دخل داشتن در فرهنگ فارسی

در آمد داشتن

جملاتی از کاربرد کلمه دخل داشتن

نگاه داشتن حساب چیزها یکی از نیازهای انسان اجتماعی است. حسابداری و حساب‌دهی از عصر سومری‌ها آغاز شد. در عصر رنسانس در اروپا حسابداری به عنوان دفترداری دوطرفه موجودیت پیدا کرد. سپس دولت‌ها به‌عنوان اهرم کنترل دخل و خرج از آن استفاده کردند.

در نتيجه آيه شريفه در معناى دفع دخل است ، چون وقتى گفته مى شود (من نطفه خلقه فقدره ) ممكن است شنونده پيش خود خيال كند كه وقتى خلقت و تقدير از هر جهت به انسان احاطه دارد، ديگر انسان در افعال ذات و صفاتش اختيارى از خود ندارد، زيرا همه آنها مقدرو از پيش معين شده است ، چون با تقدير، ضرورى الوجود و واجب التحقق مى شود، و ديگراختيارى براى انسان باقى نمى ماند، پس انسان در كفر و فسقش هيچ دخالتى ندارد اگر فاسق مى شود به تقدير الهى است ، و اگر كافر مى شود به تقدير او است ، و انسان آنچه را كه خدا خواسته و امر كرده به كرسى مى نشاند، و همين به كرسى نشاندنش نيزبه تقدير الهى است ، پس ديگر نبايد او را در مورد هيچ عملى ملامت كرد، و دعوت دينى براى او كارى بيهوده است ، چون دعوت فرع داشتن اختيار است ، وقتى او از خودش اختيارى ندارد، ديگر انبياء به چه منظورى او را دعوت كنند.