دانه دانه شدن

معنی کلمه دانه دانه شدن در لغت نامه دهخدا

دانه دانه شدن. [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دانه ها از یکدیگر جدا شدن. || به دانه ها و تاها و اعداد واحد تجزیه شدن. متفرق شدن به اعداد واحد. یکی یکی شدن. || پراکنده و پاشان شدن.

معنی کلمه دانه دانه شدن در فرهنگ فارسی

دانه ها از یکدیگر جدا شدن

جملاتی از کاربرد کلمه دانه دانه شدن

زین قطعه قطعه، قطعه ابر از هوا خجل زآن دانه دانه، دانه در در صدف بتاب
گناهان را ز خردی سهل مشمار که خرمنهای عالم دانه دانه است
منظور از خوردن با دو دست آن است كه با يك دست خوشه انگور و يا انار نيمه شده رابگيريم و با دست ديگر دانه دانه آنرا ميل نماييم كه اين نيز اشاره به دانه دانه خوردنو سرعت ننمودن در موقع خوردن ميوه ها و بلع ننمودن آنها است .
هنگامى كه به حضورشان رسيدم ، ديدم طبقى از انار آماده بود، ماءمون به من گفت : اىعبداللّه ! مقدارى انار دانه دانه كن و با دست خود آب آن ها را بگير.

يكى از اصحاب خدمت حضرت امام محمد باقر (ع ) رسيد، ديد براى آن حضرت انگور آورده انـد. حـضـرت بـه او فرمود: پيرمرد مسن و كودك ، دانه دانه انگور را مى خورند، و كسى كـه گمان مى كند سير نمى شود، سه تا سه تا و چهار تا چهارتا؛ و من دو دانه دو دانهمى خورم ، زيرا مستحب است .

آویزدم نظر نظر اندر مژه مژه از دانه دانه لؤلؤ دیده چو هار هار
چشم منی و خانه تو چشم خانه‌ام حق‌القدوم تو گهر دانه دانه‌ام
خالش چو دانه دانه سپنداست زیر زلف زلفش چو حلقه حلقه کمند است بر رخان
و اما قرآن پس از عنايت مزبور به حضرت سيد الشهداءمتوسل شدم كه چون چنين عنايتى فرموديد خوب است توانايى قرآن خواندن را نيز مرحمتفرماييد. شبى آن حضرت را در خواب ديدم ، پنج دانه رطب دانه دانه مرحمت فرمود و منخوردم و طعم و عطرش قابل وصف نيست و فرمود مى توانى تمام قرآن را بخوانى .
نچیند ه نس جز در دانه دانه غنیمت داند ارزن مرغ خانه
اول تعدادی گوجه فرنگی را دو نیم می‌کنیم و روی سطح بریده شدهٔ آن‌ها نمک و کمی سماق می‌پاشیم و می‌گذاریم کنار تا آماده باشد. سپس گوشت چرخ کرده تازه (یا یخی، که یخ آن قبلاً وارفته) را با مقداری پیاز رنده شده و مقدار کافی نمک فلفل و خوب مخلوط می‌کنیم، بعد کباب‌ها را دانه دانه به شکل دلخواه در تابه می‌چینیم و در آن کمی آب می‌ریزیم و در آن را می‌گذاریم تا در اثر گرمای آب و بخار، گوشت آب‌پز شود وقتی یک روی کباب‌ها پخت، آن‌ها را پشت و رو می‌کنیم تا روی دیگرشان نیز بپزد، سپس روی آن‌ها سماق می‌پاشیم و گوجه‌هایی را که از قبل آماده، کنار گذاشته بودیم را روی کباب‌ها می‌چینیم. در ظرف را می‌گذاریم و منتظر می‌شویم، مدت زمانی که گوجه‌ها نیاز دارند تا پخته شوند و آب بیندازند، به اندازه‌ای است تا سوی دیگر کباب‌ها نیز پخته شود، پس در ظرف را باز می‌کنیم اگر گوجه‌ها به اندازهٔ کافی آب انداخته بودند و شُل شده بودند حرارت زیر ظرف را خاموش می‌کنیم. این غذا با پلو بسیار لذیذ است و به این دلیل که گوشت آن آب‌پز می‌شود به میزان کمتری از مواد مغذی گوشت ازدست می‌رود.
سرشکم قطره قطره ز آتش دل محو می گردد دریغ از خرمن عمرم که دانه دانه می سوزد
خوبان که دانه دانه کنند اشک عاشقان از ساحری زننده بر آب روان گره
دانه دانه گوهر از خاکش بگیر صید چون شاهین ز افلاکش بگیر
(خداوند باران را از آسمان نازل مى كند تا به تمام قله هاى كوه ها، تپه ها و گودالهاو خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد (و همگى بدون استثناء سيراب گردند) و آنرا دانه دانه و نرم و پى در پى گاهى به صورت دانه هاى درشت و گاهى قطره هاىكوچكتر قرار داد، تا كاملا در زمين فرو رود، و سيراب گردد، و آن را به صورتسيلابى نفرستاد تا زمينها و درختان و مزارع و ميوه هاى شما را بشويد و ويران كند).
دندانش دانه دانه درّ است جانفزای لبهاش پاره پاره عقیق است آبدار
بزك نمير بهار مياد دانه دانه انار ميادگـفـتـم : قـد فـاتـتـك الفـرضـة حـيـن ما اتتك القرضة و فى الصيف ضيعت اللبن و لايصليها الا واحد بعد واحد و لا يردها الا واردها بعد وارد، بعد از پيرى معركه گيرى .