ده ملک
معنی کلمه ده ملک در لغت نامه دهخدا

ده ملک

معنی کلمه ده ملک در لغت نامه دهخدا

ده ملک. [ دِه ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش راین شهرستان بم. واقع در شش هزارگزی شمال راین. سکنه آن 150 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن فرعی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده ملک. [ دِه ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. واقع در 56هزارگزی شمال باختری راور. سکنه آن 600تن. راه آن فرعی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه ده ملک در دانشنامه عمومی

دِه مَلِک جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ ورزاب ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۵۹۱۴ است.
ده ملک (کرمان). ده ملک، روستایی است از توابع بخش راین شهرستان کرمان در استان کرمان در جنوب شرقی ایران.
این روستا در دهستان راین قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۲۳۳نفر ( ۵۱خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه ده ملک

ده ملک (بافت)، روستایی از توابع بخش رابر شهرستان بافت در استان کرمان ایران است.
ز سلطان بی نیازی نیست در دنیا توانگر را بمن ده ملک درویشی ز سلطان بی نیازم کن
که ۱۱۰۰۶ ساکن تنها شهر موجود در بخش (شهر راین) می‌باشند و۷۰۴۱ نفر جمعیت روستایی هستند که در دو دهستان سکونت دارند و پرجمعیت‌ترین روستای بخش، روستای گزک ۱۲۹۸ نفراست و روستاهای گروه با ۱۲۳۰ نفر، ده ملک ۵۲۰ نفر و گیشگان ۴۵۰ نفر در رتبه‌های بعدی هستند.
ملک ده ملک خصم بود و در او به بسی جهد کدخدا گشتم
بازرگان و ده ملک یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر داراب استان فارس قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، مس است.
از روی سخا حاصل ده ملک بدادیم با اسب شرف منزل نه چرخ بریدیم
چو معموری ده ملک جهان شد جهان از گنج آسایش جنان شد