دمندگی

معنی کلمه دمندگی در لغت نامه دهخدا

دمندگی. [ دَ م َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) صفت و حالت دمنده. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دمنده و دمیدن شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دمندگی

در سال ۱۹۸۹ شرکت مک‌دانل داگلاس تصمیم گرفت مدلی با نام 530N برای پروازهای سخت در گرما و ارتفاع طراحی کند که در نهایت این پروژه لغو شد. پس از بررسی‌ها مهندسان به این نتیجه رسیدند که فرق چندانی بین 530N و 520N وجود نخواهد داشت و بالگرد ۵۲۰ تمامی نیازهای مشتریان را برآورده می‌کند و نیازی به ۵۳۰ وجود ندارد؛ در سال ۲۰۰۰ تصمیم گرفتند مدل 520N را با موتور آلیسون مدل ۲۵۰ +C20R ارائه کنند زیرا در روزهای گرم تابستان، ۳ تا ۵ درصد توان بیشتری ارائه می‌داد و کارکرد بهتری نسبت به دیگر مدل‌های آلیسون داشت. همچنین با تغییر در دریچهٔ کروی فن و افزایش زاویهٔ پره‌های فن دُم دمندگی آن را افزایش دادند که باعث شد فن دم، توان کمتری از موتور بگیرد و درنتیجهٔ کاهش مصرف سوخت، بُرد مسافتی بالگرد نیز افزایش یابد.
برگ‌روب (به انگلیسی: leaf blower)، یکی از ابزارهای باغبانی است که خرده ریزهای باغچه یا حیاط مثل برگ و.. را با قدرت دمندگی خود به اطراف پخش می‌کند. این ماشین از یک موتور دمنده و یک محفظه خلاء به همراه لوله دمنده تشکیل شده‌است.