اگاهی

درفرهنگ کتابداری سواد اطلاعاتی این‌گونه تعریف شده‌است:"آگاهی از قابلیت‌های محاسباتی وتوانایی تشخیص وبیان روشن مسائلی که به کمک فناوری رایانه‌ای قابل حل هستند . این اگاهی شامل برنامه‌ریزی برای رایانه نمی‌شودوسواد اطلاع رسانی نیز به نظامی گفته می‌شود که برای سازماندهی وذخیره سازی، بازیابی واشاعهٔ اطلاعات طراحی شده‌است.

( آگاهی ) ۱. خبر داشتن، اطلاع.
۲. هوشیاری، آگاه بودن: عبادت به تقلید، گمراهی است / خُنُک رهرویی را که آ گاهی است (سعدی۱: ۱۷۸ ).
۳. (اسم ) سازمان نیروی انتظامی برای کشف دزدی، جنایت، و دستگیر کردن بزه کاران، تٲمینات.
۴. (اسم ) [قدیمی] خبر.
* آگاهی خواستن: (مصدر لازم ) خبر خواستن، خبر پرسیدن.
* آگاهی دادن: (مصدر لازم ) خبر دادن، آگاه ساختن، آگاهانیدن.

معنی کلمه اگاهی در لغت نامه دهخدا

( آگاهی ) آگاهی. ( حامص ، اِ ) شناخت. خبَر. نباء. اطلاع. آگهی. || علم. معرفت. خبرت. وقوف. عرفان :
پس آگاهی آمد به اسفندیار
که کشته شد آن شاهزاده سوار.فردوسی.پس آگاهی آمد بشاه بزرگ
ز مهراب و دستان سام سترگ.فردوسی.پس آگاهی آمد ز فرخ پسر
بمادر که فرزند [ فریدون ] شد تاجور.فردوسی.پس آگاهی آمد ز هاماوران
بدشت سواران نیزه وران.فردوسی.پس آگاهی آمد سوی نیمروز
به نزدیک سالار گیتی فروز.فردوسی.چو آگاهی آمد به آزادگان
برِ پیر گودرز گشوادگان.فردوسی.چو آگاهی آمدبایران ز شاه
از آن ایزدی فرّ و آن دستگاه.فردوسی.چو آگاهی آمد به پرویز شاه
که پیغمبر قیصرآمد ز راه.فردوسی.چو آگاهی آمد بسوی گراز
که آن نامور شد سوی رزم باز.فردوسی.چو آگاهی آمد بگردان شاه
خرامان برفتند تا بارگاه.فردوسی.چو آگاهی آمد بگشتاسب شاه
که سالار ترکان چین با سپاه...فردوسی.چو آگاهی آمد سوی نیمروز
بنزد سپهدار گیتی فروز.فردوسی.چو آن نامه نزدیک خسرو رسید
ز پیوستن آگاهی نو رسید.فردوسی.ز آگاهی نامدار اردشیر
سپه انجمن شد بر آن آبگیر.فردوسی.که آگاهی ما بخسرو برد
ورا زآن سخن هدیه نو برد.فردوسی.چنان کز تو به نزدیک من است ای خسرو آگاهی
ز تو تا خسروان چندان بود کز ماه تا ماهی.فرخی.این ملکه نصیحتی کرده است و سخت بوقت آگاهی داده.( تاریخ بیهقی ). پادشاهان را این آگاهی نباشد اما منهیان و جاسوسان برای این کارها باشند تا چنین دقائق ها را نپوشانند. ( تاریخ بیهقی ).
عبادت بتقلید گمراهی است
خنک رهروی را که آگاهی است.سعدی.- آگاهی خواستن ؛ استخبار. استعلام.
- آگاهی دادن ؛ آگاه کردن. اِخبار. اعلام. انباء. آگاهانیدن. اذان. تنبیه. پیام.
- آگاهی ، آگاهی مرگ ؛ نَعی. خبر مرگ :
چنین تا به نزدیک گشتاسب شد
به آگاهی درد لهراسب شد.فردوسی.از آن روزبانان ناپاکمرد
تنی چند روزی بدو بازخورد

معنی کلمه اگاهی در فرهنگ معین

( آگاهی ) ۱ - (حامص . ) خبر، اطلاع . ۲ - دانش ، معرفت . ۳ - ( اِ. ) شعبه ای از نیروهای انتظامی که به کشف دزدی ها و جنایات می پردازد. در گذشته تأمینات می گفتند.

معنی کلمه اگاهی در فرهنگ فارسی

( آگاهی ) ۱ - خبر اطلاع . ۲ - علم معرفت عرفان . ۳ - ( اسم ) اداره ای در شهربانی که وظیف. آن کشف دزدیها وجنایات است . تائ مینات .
شناخت خبر اداره ای در شهربانی

معنی کلمه اگاهی در فرهنگستان زبان و ادب

آگاهی
{awareness} [روان شناسی] آگاه بودن از وقایع یا تجارب درونی یا بیرونی

معنی کلمه اگاهی در دانشنامه آزاد فارسی

آگاهی (روان شناسی). آگاهی (روان شناسی)(consciousness)
(یا: هشیاری، خودآگاهی) آگاهی از خود و محیط، بدون بازدارنده هایی چون خواب، بیماری، دارو یا هیپنوتیسم. این آگاهی صرفاً مربوط به رخدادها یا پدیده های بیرونی نیست و احساسات، باورها و رویدادهای ذهنی شخص را نیز دربرمی گیرد. این خودآگاهی درون نگرانه، در مقایسه با صِرف پاسخ به محرک های بیرونی، معمولاً پیش شرطی برای هشیاری است. این ویژگی در حیوانات شکل دیگری دارد و اعتقاد بر این است که در حیوانات، مثلاً شمپانزه، شکل آن متفاوت است یا حتی اصلاً وجود ندارد. طبق نظر زیگموند فروید، روان پزشک اتریشی، آگاهی به سبب داشتن ویژگی هایی چون همسانیو نیز درک تفاوت های فضا و زمان، از ناخودآگاهیمتفاوت است. در ناخودآگاهی، معنی نمادها و رخدادها، مانند حالت رؤیا، مکرراً تغییر می یابد و تضادها غالباً پذیرفته می شود. این بخش دربردارندۀ انگیزه هایی است که از بخش خودآگاه دور نگاه داشته شده یا واپس زده شده است. روان شناسان و عصب شناسان سعی کرده اند به فرآیندهای دخیل در آگاهی دست یابند، اما توفیق چندانی نداشته اند.
آگاهی (فلسفه). آگاهی (فلسفه)(consciousness)
(یا: شعور، هشیاری) از مناقشه آمیزترین و فراگیرترین مسائل فلسفی. آگاهی ما بنیادی ترین واقعیت رو در روی ماست، با این حال بیان چیستی آن تقریباً ناممکن است. آیا آگاهی من همانند آگاهی شماست؟ آیا آگاهی ما با آگاهی حیوانات مشابهت دارد؟ آیا ماشین ها می توانند صاحب آگاهی باشند؟ آیا ممکن است آگاهی بدون جسم وجود داشته باشد؟ هر اندازه روندهای زیست شناختی و عصبی پیچیده در پشت صحنه عمل کنند، باز هم آگاهی من است که صحنۀ نمایشی را فراهم می کند که در آن تجارب و اندیشه هایم به وجود می آیند، امیال من احساس می شوند و نیات و مقاصدم شکل می گیرند. اما در این صورت چگونه می توانم «من» یا «خود»ی را که ناظر و تماشاگر این صحنه است ملاحظه کنم؟ یکی از دشواری ها در اندیشیدن به آگاهی این است که این مسائل، علمی به نظر نمی آیند. لایب نیتسبر آن بود که اگر ما بتوانیم ماشینی بسازیم که قادر به فکرکردن و حس کردن باشد و آن را به اندازۀ یک آسیاب بزرگ کنیم و بتوانیم با ورود در آن کارکرد اجزایش را با هر دقتی که بخواهیم بررسی کنیم، باز هم در آن آگاهی را نخواهیم یافت و از این جا نتیجه گرفت که آگاهی در سوژه های بسیط وجود دارد نه در سوژه های مرکب. حتی اگر بپذیریم که آگاهی به نوعی حاصل کارکرد پیچیدۀ مغز است باز هم شیوۀ پدیدارشدن آن و این که چرا دقیقاً به این شکل درمی آید، برای ما روشن نیست. در فلسفۀ ذهن، ماهیت تجربۀ آگاهانه بزرگ ترین مانع بر سر راه فیزیکالیسم، رفتارگراییو کارکردگراییبوده است. همۀ این ها دیدگاه هایی است که از نظر مخالفانشان فقط با تظاهر به بیهوشی دایمی می توان آن ها را باور کرد. اما بسیاری از فیلسوفان معتقدند که ما می توانیم با تجزیۀ سوژه مشکل را حل کنیم، یعنی می توانیم به جای قبول یک «خود» یا «مشاهده گر» واحد، سوژه را به مهارت های مختلف تجزیه کنیم و چرخۀ فعالیت مغزی را چرخه ای تلقی کنیم که تقریباً هدایت نشده است و «خود» یا «من»ی واحد، هادی آن نیست و هیچ گونه نمایش درونی، نورپردازی درونی و مهم تر از همه مشاهده گر درونی در آن وجود ندارد. آگاهی اصطلاحی جدید است که بیشتر در علم روان شناسی و بعضاً در فلسفه به کار می رود. در فلسفه اسلامی این گونه مباحث بیشتر در حوزه شناخت شناسی مطرح می شده است.
نیز ← شناخت شناسی (فلسفه اسلامی)

جملاتی از کاربرد کلمه اگاهی

سواد اطلاعاتی قدرت دسترسی مؤثربه اطلاعاتی باارزش، اگاهی چگونگی سازماندهی دانش واطلاعات، روش‌های مختلف جستجو، توان تشخیص مشکل وشناخت مؤثرترین اطلاعات برای رفع آن.
پرنیا معتقداست که بعد از ایست مغز و مرگ بالینی، آگاهی ادامه می یابد. او و همکارانش با بیش از ۳۵۰۰ مورد مواجه شده اند که نشان می‌دهد بعد از مرگ بالینی اگاهی شان واضح بوده است. برخی از این افراد از ترس تمسخر دیگران مایل نیستند درباره تجربیات خود صحبت کنند.