شکار بند

معنی کلمه شکار بند در لغت نامه دهخدا

شکاربند. [ ش ِ ب َ ] ( اِ مرکب ) ترک بند دوال و یا ریسمانی که بدان شکار را به زین بندند. ( ناظم الاطباء ). بندی که شکارهای زده را بدان بندند. ( یادداشت مؤلف ). فتراک زین برای بستن صید. || ( نف مرکب ) آنکه پای حیوانات صیدشده را ببندد. ( از یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه شکار بند در فرهنگ فارسی

ترک بند دوال یا ریسمانی که بدان شکار را بزمین بندند آنکه پای حیوانات صید شده را ببندد .

جملاتی از کاربرد کلمه شکار بند

دل بند و دل شکار و دل آویز و دل کشی پیچان و تاب دار و گره‌گیر و محکمی
عنقای خیالش که شکار نظر ماست صیدیست که بی بند زبانش نتوان یافت
هر دم به بند زلف شکاری دگر مگیر وحشی مباش با من و وحشت ز سر مگیر
آرزویی می کند صائب شکار لاغرم من کیم تا صید بند عشق نخجیرم کند؟
با پای خود شکار، درآید تو را به بند بگذار ار به دشت، به عزم شکار، پا
ز بس تاب و نیروی شیر شکار همی پاره شد بند هر دو سوار