ناسپاس شدن

مترادف ناسپاس: حق ناشناس، کفور، ناشکر، نمک بحرام، نمک نشناس
متضاد ناسپاس: سپاسگزار
معنی انگلیسی:
thankless, ungrateful, unthankful

چنین داد پاسخ که ای ناسپاس  نگوید چنین مرد یزدان شناس.

معنی کلمه ناسپاس شدن در لغت نامه دهخدا

ناسپاس شدن. [ س ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کفران ورزیدن. ناشکری کردن :
شنیدی که ضحاک شد ناسپاس
ز دیو و ز جادو جهان پرهراس.فردوسی.و صحبت نیکان و کردار نیک را ناسپاس مشو. ( منتخب قابوسنامه ص 38 ).
دولت خود بین و مشو ناسپاس
شکر بگو بر کرم بی قیاس.امیرخسرو ( از آنندراج ).- ناسپاس شدن بیزدان ؛ خداناشناسی. عصیان ورزیدن :
سه دیگر به یزدان شود ناسپاس
تن خویش را در نهان ناشناس.فردوسی.به یزدان هرآنکس شود ناسپاس
بدلش اندر آید ز هرسو هراس.فردوسی.

معنی کلمه ناسپاس شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ناشکری کردن حق ناشناسی کردن . یا ناسپاس به یزدان ( خدا ).خدانشناس شدن از خدا رو بر تافتن : سه دیگر بیزدان شود ناسپاس تن خویش را در نهان ناشناس . (شا.لغ. )

جملاتی از کاربرد کلمه ناسپاس شدن

داستان انیمیشن درباره خوک کوچکی است که با استفاده از یک آسیاب‌بادی شهرش را از خطر آلوده شدن در امان می‌دارد. اما کارهای او توسط مردم ناسپاس، نادیده گرفته می‌شود و او در مدرسه مورد آزار و تمسخر دیگران قرار می‌گیرد تا اینکه دوستی از راه می‌رسد و اوضاع شروع به تغییر می‌کند.
زیدیان کوفی در خداشناسی جبرگرا و شدیداً مخالف قادریه و معتزله بودند، گرچه به برخی مسئولیت‌های انسان در قبال اعمالش معترف بودند. آنان مخالف قائل شدن جنبه انسانی برای خدا بودند، ولی به واقعیت صفات خدا، در برابر فروکاستن آن‌ها به توصیفات ماهیت الهی از سوی معتزله، اعتقاد داشتند. آنان آموزه ذات خلق شده بودن قرآن را رد می‌کردند، ولی بر باور یکی بودن ابدی آن با خدا اصرار نمی‌کردند. آنان بر خلاف آموزهٔ مرجعی، آموزش می‌دادند که کارها بخشی از ایمانند. مانند عبادیه، فاسق را به دلیل ناسپاسی (کافر نما) بی ایمان می‌دانستند نه به دلیل شرک یا جحود (انکار خدا). سرزمین زیر سلطهٔ سنی را دار کافرنما می‌دانستند. این به آن‌ها اجازه می‌داد هم چون اباضیه، ضمن توجیه شورش خود علیه نظم موجود به ارتباط صلح‌آمیز با دیگر مسلمانان ادامه دهند.