یک خدایی

معنی کلمه یک خدایی در لغت نامه دهخدا

یک خدایی. [ ی َ / ی ِ خ ُ ] ( حامص مرکب ) توحید. ( یادداشت مؤلف ). || ( در پهلوی ) استقلال. وحدت سلطنت. مقابل ملوک الطوائفی. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص نسبی ) موحد. ( یادداشت مؤلف ). معتقد به یک خدا. مؤمن به خدای یگانه.

معنی کلمه یک خدایی در فرهنگ فارسی

توحید موحد

جملاتی از کاربرد کلمه یک خدایی

همانگونه که سردار دنیوی، (فرمانروا، شاه) به ارادهٔ خود (فرمانروایی می‌کند) به همان گونه نیز یک رد یا رهبر روحانی در پرتو راستی و پاکی نیرومند است. بخشش اندیشهٔ نیک بهرهٔ کسی است که کار را به نام و به خواست مزدا انجام دهد. نیروی خدایی و کشور اهورایی از آن کسی است که درویشان را دستگیری کند (درویشان را دانش بیاموزد).
نوری از نور، خدایی حقیقی از خدای حقیقی، زاده شده و ساخته نشده، یکی با پدری که همه چیز به دست او ساخته شد.
ایشمکاراب خداییان عدالت بود که در جایگاه یک داور الهی توصیف می‌شد و در موردهایی در دستورهای قانونی فرا خوانده می‌شد. در این نقش و نیز در نقش خداییان سوگند، ایشمکاراب می‌توانست با شمش در ارتباط باشد.
بیا حیات همه ساقیان بپیما زود شراب لعل خدایی خاص رواقی
به خدایی که درسپهر بلند اختر و مهر و مه مرکب کرد
آن خدایی که به ایران ملکی قادر داد قادر است او که ترا باز برد سوی وطن
نی خدایی تو نه من هم بنده ام نی ز بار روزیت شرمنده ام
وَ إِلی‌ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً و فرستادیم به عاد مرد ایشان هود قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ایشان را گفت: ای قوم! اللَّه را پرستید ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدایی جز از وی أَ فَلا تَتَّقُونَ (۶۵) از خشم و عذاب وی بپرهیزید.
فرهنگ و زبانهای باستانی ایران.محبوبه خدایی.نشر پازینه.تهران1387.چاپ اول.ص247
در ناحیه یهودیه که بخشی از فلسطین را تشکیل می‌داد، وقایعی رخ داد که برای آینده حائز اهمیت فراوانی بود. حتی پیش از اسارت بابل، منازعات جدی فراوانی در زمینه مسائل مذهبی روی داد. پاره‌ای از رهبران مذهبی (یکتاپرست‌ها) اعلام کردند که یهودیان فقط یهوه، خدای یگانه را بپرستند، در حالی که پاره‌ای دیگر از سوی عده بیشتری از مردم پشتیبانی می‌شدند، گذشته از یهوه، خدایان دیگری مثل آستارته را نیز می‌پرستیدند. این باور که یهوه تنها خدایی است که باید پرستش شود، در میان عمده یهودیانی بود که به بابل تبعید شده بودند، بدین ترتیب در میان یهودیانی که باقی‌مانده بودند، اکثریت با آنانی بود که عقیده داشتند یهوه بزرگ‌ترین خدایی است که باید در کنار یک عده خدای دیگر پرستش شود. باور مشابهی در میان یهودیانی که در الفانتین مصر سکنی داشتند نیز شایع بود.
آتش عشقش خدایی می‌کند ای خدا هیهای او هیهای او
در بایگانی‌های اداری تخت جمشید، نام هومبان بیش از هر خدای عیلامی یا پارسی دیگری آمده است (بیست و شش بار). برای مقایسه، اهورا مزدا فقط ده بار ذکر شده است. میزان غله‌ای که بر اساس این اسناد، به هومبان اهدا شده سه برابر بیش از آن است که به اهورا مزدا تقدیم شده است. این نظر وجود دارد که در این دوره نباید او را خدایی عیلامی در نظر گرفت بلکه خدایی پارسی است.
پیشوایی گشت تیغت ، عون افلاکش تیغ که خدایی گشت جودت، خلق آفاقش عیال
این قاعدهٔ دانش ازین مایهٔ اندک جان تو و حقا که خداییست خدایی
گفتا ز عنایت خدایی خواهم که به محنت جدایی
خمش کردم ولی بهر خدا را خدایی کن خدایی کن خدایی