معنی کلمه خوی الوده در لغت نامه دهخدا ( خوی آلوده ) خوی آلوده. [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) عرق آلوده. خیس از عرق. خوی آلود. ( یادداشت مؤلف ) : یکی مغفر خسروی بر سرش خوی آلوده ببر بیان در برش.فردوسی.
جملاتی از کاربرد کلمه خوی الوده به آرامگه تافت هندی عنان به خون و خوی آلوده سر تا میان آنچه خرابی گذشت، وه به دهی گوی مست و خوی آلوده و سوار در آمد هر دم از روی خوی آلوده تو لاله را خون دل آید در جوش