غوغا کردن

مردم بسیار ودرهم آمیخته، مردم پست وفرمایه و آشوب طلب، دادوفریادوخروش، صداهای درهم که هنگام جنگ یاازدحام ازمردم بر آید
۱ - ملخ چون پر بر آورد یا وقتی که رنگش مایل به سرخی گردد ۲ - ملخ انبوه ۳ - مردم آمیخته از هر جنس ۴ - مردم سفله شرانگیزان مفسدان ۵ - شور و مشغله فریاد و فغان هیاهو هنگامه ۶ - ستیزه مناقشه ۷ - جمعیت انجمن ۸ - انبوهی از جانداران ۹ - هرج و مرج انقلاب اغتشاش .

معنی ‎ - 1 هياهو کردن بانگ زدن
‎ - 2 تهييج کردن ‎ - 2 فتنه انگيختن
هنگامه کردن .
انگلیسی: jangle, to be melee
مرتبط: داد و بیداد کردن، جنجال کردن

معنی کلمه غوغا کردن در لغت نامه دهخدا

غوغا کردن. [ غ َ / غُو ک َدَ ] ( مص مرکب ) هیاهو کردن. سخت بانگ زدن. شور و غوغا و فریاد برآوردن. هنگامه کردن. قیامت کردن. انقلاب و تهییج کردن. جَلَب. اِجداف. ( منتهی الارب ) : خوارزمشاه مردی بس بخرد... است کس را زهره نباشد که پیش وی غوغا کند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 324 ).
ای پسر دانی که هیچ آغاز بی انجام نیست
نیک بنگر گرچه نادان بر تو می غوغا کند.ناصرخسرو.به آهو میکنی غوغا که بگریز
بتازی هی زنی اندر دویدن.( منسوب به ناصرخسرو ).جماعتی از مفسدان و عامه که در آن غوغائی کردند مالشها یافتند. ( کتاب النقض ص 487 ).
غمزه ش ار غوغا کند ایچش مگوی
کوطلسم آسمان خواهد شکست.خاقانی.غوغاکنیم یک تنه چون رستم و دریم
درع فراسیاب به پیکان صبحگاه.خاقانی.چو غوغا کند بر دلم نامرادی
من اندرحصار رضا میگریزم.خاقانی.عوام آمل غوغا کردند و اصحاب سلام در سلاح شده سه شبانه روز کشش بود. ( تاریخ طبرستان ). تا روزی عامه شهر غوغا کردند و بسیاری از هر دو جانب کشته آمدند. ( تاریخ طبرستان ).
شیر گیران جمله غوغا کرده اند
خویشتن در پیش این غوغا مکن.عطار.صاحبدلی به تربیتم گفت زینهار
غوغا مکن که دوست ندارد نفیر تو.سعدی ( صاحبیه ).کوته نظری به خلوتم گفت
غوغا مکن آخرت جنون نیست.سعدی ( ترجیعات ).صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم.حافظ.

معنی کلمه غوغا کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - هیاهو کردن بانگ زدن ۲ - تهییج کردن ۲ - فتنه انگیختن هنگامه کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه غوغا کردن

حکیم چینی «تین یی هنگ» معتقد بوده: «نوشیدن چای برای فراموش کردن غوغای دنیا است».
سپاهیان بیزانس صف بسته و سپرها را بر دست گرفته و آمادهٔ جنگی کلاسیک بودند. سپاهیان سلجوقی به چهار قست تقسیم شده‌بودند و با اتخاذ تاکتیک جنگی ترکها به نام «توران» یا «هلال» که پیش از آن بارها موجب پیروزی سلجوقیان شده‌بود، آماده جنگیدن بودند. از این چهار قسمت، دو گروه در تپه‌های مشرف به صحنه نبرد کمین کرده‌بود، گروه سوم که وظیفه‌اش محاصره دشمن از پشت سر بود نیز در مواضع مناسبی مستقر شده‌بود، آلپ ارسلان نیز در مرکز اردو و در موضعی مقابل دیوجانوس جای گرفته‌بود. ابتدا کمانداران سلجوقی اقدام به پرتاب بی‌امان تیر کردند و سپس قوای مرکزی تحت پوشش آن‌ها اقدام به پیشروی نمودند. مرکز اردوی روم به فرماندهی دیوجانوس که دید قوای مرکزی مهاجم سلجوقی کم شمار است، به هوس نابود کردن آن‌ها با تمام قوا اقدام به حمله متقابل کرد. سلجوقیان به آرامی شروع به عقب‌نشینی کردند و بیزانسی‌ها به تعقیب آن‌ها پرداختند. بدین ترتیب با برخاستن غوغا و گرد و غبار در صحنه میدان، یک نبرد تاریخی که در کشمکش چند سده میان مسلمانان و بیزانس یک نقطه عطف به حساب می‌آید، شروع شد. در این جنگ نیز سلجوقیان با توسل به هجوم و عقب‌نشینی تاکتیکی (تاکتیک تیراندازی پارتی)، مهارت خود را در جنگ به خوبی نشان دادند. سلجوقیان ضعف ناشی از کم شمار بودن سپاه خود را با توسل به این تاکتیک جبران کردند و به بیزانسی‌ها اجازه پیش بردن جنگ منظم و کلاسیک را ندادند و به همین جهت در نقشهٔ نظامی خود پیروز شدند. با پیشروی سپاه بیزانس، قوای سلجوقی که در کمینگاه بودند یکباره شروع به حمله و هجوم کردند و دشمن را دچار حیرانی و سرگشتگی ساختند.