استخوان شناس
معنی کلمه استخوان شناس در لغت نامه دهخدا

استخوان شناس

استخوان شناس به مطالعه علمی استخوان ها می پردازد که شاخه ای از علوم کالبد شناسی، جامعه شناسی و باستان شناسی به شمار می رود. در مطالعه استخوان ها اطلاعاتی از قبیل سن، جنسیت، رشد و … استخوان های به جا مانده به دست می آید. استخوان شناس را نباید با ارتوپد یا استخوان درمان در علوم پزشکی اشتباه گرفت. 

معنی کلمه استخوان شناس در لغت نامه دهخدا

استخوان شناس. [ اُت ُ خوا / خا ش ِ ] ( نف مرکب ) مختص در معرفةالعظام.

معنی کلمه استخوان شناس در فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه استخوانها را نیکو شناسد آنکه باحوال استخوانها را نیکو شناسد آنکه باحوال استخوانها معرفت دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه استخوان شناس

طبق علم ژنتیک باستان‌شناسی (Archaeogenetics) که بر پایهٔ آمیزهٔ علوم ژنتیک و باستان‌شناسی هست، در پژوهش حاضر DNA باستانی از تعدادی از نمونه‌های استخوانی و دندان انسان نمونه‌های از حفاری منطقه هفت‌تپه متعلق به دورهٔ ایلام میانی به‌دست آمد. سپس مناطق HVI و HVII مولکول mtDNA، با استفاده از روش PCR تکثیر و در ادامه تعیین توالی شد. توالیها با توالی مرجع مقایسه و هاپلوگروپ این اقوام R2 و R5 تعیین شد. با ردیابی این هاپلوگروپ‌ها از مناطق آریانشین مشخص شد که منشأ هاپلوگروپ R2 ممکن است از جنوب غربی ایلام و تمدن ایلام باشداغلب باستان شناسان خاستگاه هاپولگروپ R2 را آسیایه مرکزی یا آسیایی جنوبی (سریلانکا و هند) می‌دانند
باستان شناسان در یافته‌اند که بشر اولیه در حدود ۲۴۰۰۰ سال قبل از میلاد اقدام به ساخت سرامیک می‌کرده‌است. این سرامیک‌ها در چکسلواکی یافت شده‌اند و به شکل حیوانات و پیکره انسان، تخته صاف و توپ می‌باشد. این سرامیک‌ها را از چربی حیوانات به همراه استخوان آنها و خاکستر استخوان و مقداری رس ریزدانه می‌ساختند و بعد از شکل دادن آن را در دمایی در حدود ۵۰۰ تا ۸۰۰ درجه سانتیگراد در کوره‌های گنبدی شکل یا به شکل نعل اسب پخت می‌نمودند