معنی کلمات "فرهنگستان زبان و ادب" - صفحه 7
- رواناب
- رواندرمانگر
- روانآزار
- رنگ کدر
- رنگبر
- رنگبندی
- رنگدانه
- رنگشناس
- رهنامه
- رمزگردانی
- رنگ شفاف
- رفتار ضداجتماعی
- رفتارگرا
- رفع عیب
- رگبرگ
- ریل تبدیل
- ریل حرکت
- زنکشی
- زنگ سبز
- زنگزدگی
- زنسالاری
- زبان اشاره
- زبان اول
- زنجیر لنگر
- زندهبودن
- زندهزاد
- سازوکار واکنش
- ساعت آفتابی
- ساعت جهانی
- ساعت شلوغی
- ساعت ورود
- سازمان رزمی
- سازهای بادی برنجی
- رونوشتی
- روکش شکلاتی
- روی نقشه
- روغن حیوانی
- روغن خام
- روغن پخته
- روغن پرورده
- روانکاوی
- روانگرایی
- روش امن
- روش دسترسی
- رمزي
- رمزگذاری سرتاسر
- رنگزا
- روانرو
- روانکاوانه
- دربازکن
- درجات گام
- در صندوق عقب
- درآمد ثابت
- رویدادنگار
- رژیم نظامی
- رژیم گیاهخواری
- روپوشه
- رف سیلندر
- رطوبت نسبی
- رضایت آگاهانه
- زاگاب
- ستبراستخوانی
- ستون سقف
- ستیغ عصبی
- سحابی سیارهنما
- زیاگان
- زیرابه
- زیرحوضه
- زیرسازی
- زایمند
- دسترسی مسدود
- دست ستون
- دریاکوه
- دریای سرزمینی
- سن موفقیت
- سنگزنی
- سنگشناس
- سنگچین
- سمت قوس
- سن استخوانی
- سن مطلق
- سلامت همگانی
- سلاحهای کشتارجمعی
- سلاخی
- سلامت اجتماعی
- سلامت جسمانی
- سمتالرأس
- سال آبی
- رایگانسواری
- ربوخه
- راهبرد نظامی
- راهنمای تلفن
- راهگرد
- راهنورد
- راوي
- راي
- رایحهدرمانی
- راه عوارضی
- راه شنی
- راه افتادن
- رجل قنطورس
- رختکن
- رخنمود
- رخنما
- رشته فرنگی
- رصدگر
- زیرگذر
- زیرگونه
- زیست شیمی
- زیستدوست
- راست صحنه
- راشسانان
- رافلزیا
- ذات الکرسی
- دیفتری
- ذرهبین
- ذرات معلق در هوا
- ذخیره سازی
- دفاع راست
- دفاع چپ
- دفتر قبول
- دفتر نمایندگی
- دش میزی
- دستگاه ضبط صدا
- دستگاه کلیدها
- دستیار تولید
- دستباز
- جلوپنجره
- خنجریان
- خنثایی
- خمیرابه
- خم نمایی
- خم هموار
- خمیر چوب
- تبادل گرما
- تبادل یون
- ترک صف
- ترکیبات آلی فرار
- ترکخوردگی
- ترگیل
- ترمیم بافت
- ترور کردن
- ترک جوش
- تردک
- ترتیب جزئی
- تربیت شنوایی
- تراکمی
- تعمیر اساسی
- تعطیلات طولانی
- تعطیلات کوتاه
- توفان برف
- جزء ابر
- جرم لختی
- جریان اطلاعات
- جریان بحرانی
- جریان خاکستر
- جریان خروجی
- جریان داده
- جریان گدازه
- جرم سنگین
- جرم سکون
- جانسخت
- جان چرخ
- جامعهشناسی پدیدارشناختی
- جامعهشناسی نژاد
- تنگدره
- بیرونگرد
- بیشینه کردن
- بیحرکت
- بیدارباش
- بیدمی
- بیانهای
- بیبرگ
- بیبو
- بوگیری
- بی نظمی
- بیات شدن
- تابوتدان
- تابآور
- تابش باقیمانده
- تابش ترمزی
- تابش جو
- تابش خورشیدی
- تابش یوننده
- تابع اتلاف
- تابعک
- بیاحساسی
- بیحرکتی
- بیمانع
- بیمدارا
- بیماریهای التهابی روده
- بیوگی
- بیگانههراسی
- بیفصل
- بیمار بستری
- بیماری عفونی
- بیماریزایی
- تجارت الکترونیکی
- تجاوزگر
- تبلیغات خاکستری