تابعک
معنی کلمه تابعک در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تابعک
«قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً» عن الانکار. و قیل عن السّؤال، «وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً» ای اتابعک علی کلّ ما ترید و لا اخالفک فی شیء. و قیل تمّ الکلام علی قوله «صابِراً» فصبر لمّا استثنی بقوله «إِنْ شاءَ اللَّهُ» و عصی حیث لم یستثن، فقال له الخضر: «فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی» ای صحبتنی، «فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ» ممّا افعله، «حَتَّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً» ای حتّی اکون انا الّذی افسّره لک، قرأ نافع و ابن عامر «فَلا تَسْئَلْنِی» بفتح اللّام و تشدید النّون و الوجه انّ الفعل قد الحق النّون الثّقیلة و بنی معها علی الفتح، و قرأ الباقون «فَلا تَسْئَلْنِی» باسکان اللّام و تخفیف النّون و الوجه انّ الفعل مجزوم بلا الّتی للنّهی فسکنت اللّام للجزم «فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا رَکِبا فِی السَّفِینَةِ خَرَقَها» موسی و خضر هر دو در ساحل دریا میرفتند کشتیی بایشان بر گذشت، اصحاب کشتی که ایشان را دیدند بسیمای نیکان و نیک مردان ایشان را بی مزد در کشتی نشاندند، و گفتهاند که اصحاب کشتی خضر را بشناختند از آن در کشتی نشاندند بی مزد، چون کشتی بمیان دریا رسید خضر تبر برداشت و کشتی را سوراخ کرد چنانک آب بکشتی برآمد، موسی (ع) بجامه خویش آن سوراخ بگرفت، و گفتهاند بوم کشتی بشکست اما آب برنیامد، موسی (ع) گفت: «أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها؟»، قرأ حمزة و الکسائی «لیغرق اهلها» بالیای مفتوحة و بفتح الرّاء و رفع الاهل و الوجه انّه علی اسناد الفعل الی الاهل و ارتفاعه به، و قرأ الباقون «لِتُغْرِقَ» بالتّاء مضمومة و بکسر الرّاء و نصب الاهل و الوجه انّه علی اسناد الفعل الی المخاطب و انتصاب الاهل بالفعل و المعنی: لتغرق ایّها المخاطب اهلها و هذا موافق لما قبله لانّه الخطاب و هو قوله: «أَ خَرَقْتَها» و لما بعده و هو قوله: «لَقَدْ جِئْتَ». بر قراءت حمزه و کسایی گفت کشتی را بشکستی تا مردمان آن بآب غرق شوند، و بر قراءت دیگران گفت کشتی را بشکستی تا مردمان آن را بآب غرق کنی. و قیل معناه هذا الفعل یشبه فعل من یرید الاغراق، «لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً» عظیما منکرا مأخوذ من امر القوم اذا کثروا و اشتدّ امرهم.