تابش باقی‌مانده

معنی کلمه تابش باقی‌مانده در فرهنگستان زبان و ادب

{residual radiation, restrahlen} [فیزیک] 1. پرتوزایی برجای مانده پس از انفجار هسته ای که معمولاً ناشی از مواد شکافت پذیر باقی مانده یا محصولات فرعی است 2. تابش فروسرخ تقریباً تکفام که پس از بازتاب های متوالی نور یا تابش های دیگر در اجسامی مثل کوارتز بر جای می ماند

معنی کلمه تابش باقی‌مانده در ویکی واژه

۱. پرتوزایی برجای‌مانده پس از انفجار هسته‌ای که معمولاً ناشی از مواد شکافت‌پذیر باقی‌مانده یا محصولات فرعی است ۲. تابش فروسرخ تقریباً تکفام که پس از بازتاب‌های متوالی نور یا تابش‌های دیگر در اجسامی مثل کوارتز بر جای می‌ماند.

جملاتی از کاربرد کلمه تابش باقی‌مانده

این خوشه همچنین یک هالهٔ رادیویی را به همراه چندین خوشه آبل دیگر نشان می‌دهد. هالهٔ موصوف، یک هالهٔ مرکزی قوی به همراه یک دم دراز است که می‌تواند تابش باقی‌مانده یا همچنین، امتداد هاله مرکزی باشد. رناتو دوپکه اخترشناس و یکی از اعضا گروهی که موفق به کشف خوشه شدند در مصاحبه‌ای برای اشاره به منشأ نام مستعار این خوشه گفت؛ ما نام پاندورا را برای آن برگزیدیم چرا که (به‌ویژه در این مورد خاص) بسیاری از پدیده‌های مختلف و عجیب در اثر برخورد پدید آمدند.