در باز کن

معنی کلمه در باز کن در لغت نامه دهخدا

دربازکن. [ دَ ک ُ ] ( نف مرکب ) دربازکننده. بازکننده در. مفتاح الابواب. مفتح الابواب :
ای سرمه کش بلندبینان
دربازکن درون نشینان.نظامی.|| ( اِ مرکب ) امروز بر یک نوع وسیله الکتریکی اطلاق می شود که بوسیله آن در خانه را می توان از داخل ساختمان باز نمود. || آلت و وسیله گشادن در بطری ؛ چوب پنبه کش یکی از انواع آنست.

معنی کلمه در باز کن در فرهنگ معین

( ~. کُ ) (اِمر. ) آلتی برای باز کردن در بطری ، کنسرو و امثالهم .

معنی کلمه در باز کن در فرهنگ فارسی

در باز کننده باز کننده در یا آلت و وسیله گشادن در بطری .

معنی کلمه در باز کن در فرهنگستان زبان و ادب

{door phone} [عمومی] وسیله ای برقی برای باز کردن در ساختمان * واژۀ "اف اف" نامی تجاری در برابر این معادل بوده است.

معنی کلمه در باز کن در ویکی واژه

apribottiglie

جملاتی از کاربرد کلمه در باز کن

عقل آواره شده دوش آمد و حلقه بزد من بگفتم کیست بر در باز کن در اندرآ
پسته در باز کن آخر چه در بسته دهی که دلم کار فرو بسته فراوان دارد
حلقهٔ صدق و صفا بر در دین میزن تا که در باز کند بهر تو دربانش
می رود از دست فرصت زودتر در باز کن شمع حاجت نیست، گیرد خانه را مهتاب ازو
ای سرمه‌کش بلند بینان در باز کن درون نشینان
در باز کن و ببین که هستم بر در وز دستِ سرِ زلفِ تو دستم بر سر
بوسه بقفلش ده و در باز کن چشم تماشا بگهر باز کن
ورنه حاشا تو در آیی از در دیده در باز کند بر دگران
از پی روپوش می‌گفت این سخن کای کنیزک آمدم در باز کن
هر روز مرا عشق نگاری بسر آید در باز کند ناگه و گستاخ در آید