بیدارباش

معنی کلمه بیدارباش در لغت نامه دهخدا

بیدارباش. ( اِ مرکب ) نام آهنگی از موسیقی. رجوع به آهنگ شود.

معنی کلمه بیدارباش در فرهنگ عمید

شیپوری که صبحگاه برای بیدار کردن سربازان می نوازند.

معنی کلمه بیدارباش در فرهنگ فارسی

شیپوری که جهت بیدار کردن سربازان و پیشاهنگان هر صیحگاه نوازند .
نام آهنگی از موسیقی

معنی کلمه بیدارباش در فرهنگستان زبان و ادب

[مهندسی مخابرات] ← خدمات بیدارباش

جملاتی از کاربرد کلمه بیدارباش

یلان سینه بهرام را بانگ کرد که بیدارباش ای سوار نبرد
گروه «مراقبت از کاله» از بریتانیا درخواست کرد که راه قانونی برای رسیدن پناهندگان ایجاد کند؛ و گفت: «از دست دادن زندگی، باید برای صاحبان قدرت در فرانسه و بریتانیا زنگ بیدارباش به‌شمار آید».
یک امشب در این قلعه هشیار باش ز خوردن بپرهیز و بیدارباش
تو بیدارباش و جهاندار باش خردمند و راد و بی آزار باش