خنبان

معنی کلمه خنبان در لغت نامه دهخدا

خنبان. [ خُم ْ ] ( نف ) جنبان. لرزان. ( ناظم الاطباء ). || خیزکنان. جهان. ( از ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه خنبان

ور نرفتی خشک خنبان می‌شوی خود نمازت رفت پیشین ای غوی