معنی کلمه خنجر خوردن در لغت نامه دهخدا
بشیث آمد دوران ملک هفتصد سال
نماند آخر و خورد از کف اجل خنجر.ناصرخسرو.
کستیل با انسان بودن آشنا میشود. غریزههای از جمله خوردن و آشامیدن و قضای حاجت و میل جنسی برای او نامانوس است . کستیل که قدرت خود را از دست داده توسط فرشتهای دیگر کشته میشود ولی دین وینچستر و سم وینچستر (که توسط فرشتهای دیگر تسخیر شده) میرسند. آن فرشته که ایزیکیل نام دارد کستیل را احیا میکند. ایزیکیل که هویت خود را مخفی میکند و میترسد توسط کستیل شناسایی شود به بهانه خطرات کستیل برای امنیت وینچسترها دین را وادار به بیرون کردن کستیل میکند. کستیل توسط فرشتهها اسیر میشود و طی مبارزهای موفق به دزدیدن هالهٔ فرشتهای دیگر میشود و دوباره فرشته میشود. فرشتههای دیگر که خواهان برگشتن به بهشت هستند از او تقاضای رهبری را میکنند و او قبول میکند ولی متاترون با حیلهای همهٔ فرشتگان را علیه کستیل متحد کرده و فرشتگان او را ترک میکنند. سرانجام پس از رخدادهایی مقرر میشود که کستیل و گادریل (ایزیکیل که هویت واقعی او فاش شد )به بهشت نفوذ کنند و لوح فرشتگان (منبع قدرت متاترون) را نابود کنند. دین وینچستر با قدرتی که از خنجر نسختین گرفته و سرخوش از کشتن ابادون (شوالیه جهنم) به مصاف متاترون میرود و به راحتی توسط متاترون شکست خورده و کشته میشود. متاترون به بهشت برمی گردد و لوح را شکسته میبیند. سرانجام کستیل موفق به فاش کردن چهره حقیقی متاترون برای فرشتگان دیگر شده و او به زندان می افتد.