خانه بر باد بود

معنی کلمه خانه بر باد بود در لغت نامه دهخدا

خانه بر باد بودن. [ ن َ / ن ِ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) خانه بر روی آب بودن. خانه از پای بست ویران بودن. اصل و منشاء امری سست بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه خانه بر باد بود

خانه بر دوش‌تر از ابر بهاران بودم لنگر درد تو چون کوه گران کرد مرا
از پی هوش برمگردان میل خاصه مستی و خانه بر ره سیل
قدم ز خانه برون نه به فصل گل صائب به رنگ غنچه گر از پوست برنمی آیی
در شبی گرم، تن‌تن و میلو مشغول قدم زدن در خیابان‌های شهر بودند که تن‌تن متوجه می‌شود یک ستاره بزرگ در دب اکبر اضافی است. تن‌تن، متعجب به خانه بر می‌گردد و به رصد خانه زنگ می‌زند تا علت را بپرسد و جواب می‌گیرد که مدیران رصد خانه مشغول تحقیق بر روی این مسئله هستند. تن‌تن شخصاً به رصد خانه می‌رود و پس از گفتگوهای طولانی با پروفسور فوستل، متوجه می‌شود شهاب سنگی بسیار بزرگ با زمین برخورد خواهد کرد.
در خانه بر این و آن بسته بر مصلای خویش بنشسته
خدايا مرا ديگر به اين خانه بر مگردان  يك پايش لنگ بود، و به حكم قانون اسلام جهاد از او برداشته شده بود (ليس علىالاءعرج حرج ). جنگ احد كه پيش آمد، پسرهايش سلاح پوشيدند، گفت : من هم بايد به جنگبيايم و شهيد شوم ، پسرها مانع شده ، گفتند: پدر! ما مى رويم تو در خانه بمان .پيرمرد قبول نكرد، فرزندان رفتند تا سرانفاميل را جمع كرده ، مانع از شركت پدر در جنگ شوند، هر چه گفتند او گوش نكرد.گفتند: ما نمى گذاريم تو بروى .
1055- عبدالله بن الحسن بن الحسن بن على بن ابى طالب (ع )، مادرش فاطمه دخترامام حسين (ع ) بود. منصور دوانيقى او برادرانش را درسال 142 زندانى كرد و در سال 144 به مدينه برد و در زندان به انواع مختلف بكشتو برخى را نيز زنده به گور كرد! عبدالله را نيز خانه بر سرش خراب نمود، محمد،معروف به نفس زكيه ، بر منصور خروج كرد و درسال 145 كشته شد. ابراهيم ، برادرش ، نيز كه در بصره خروج كرده بود، همانسال كشته شد. تاريخ طبرى ، حوادث سال 142-145.
اما چند ماه بعد، فیند بری وایت درگیری‌هایی با ست داشته که پس از به سر آمدن صبر ست او خانه بری وایت را آتش می‌زند همچنین او در هل این ا سل ۲۰۱۹مسابقه ای با فیند بری وایت داشته از هر ترفندی استفاده کرد اما نتوانست بری وایت را شکست دهد. حتی به وایت ۱۲ استامپ زد اما وایت تسلیم نشد و ست دیگر نتوانست کاری انجام دهد و از ترس از دست دادن کمربند، با چکش به سر وایت ضربه زد و مسابقه بدون نتیجه به اتمام رسید.
کرا رخت از خانه بر در نهند کرا تاج اقبال بر سر نهند
د نیو لسی اساساً دنباله‌ای از سری ۱۹۵۴ است و آخرین کار در مجموعه کاراکترهای لسی بود که در فیلم لسی به خانه بر می‌گردد در سال ۱۹۴۳ و به دنبال آن چندین فیلم دیگر و مجموعه تلویزیونی یادشده که از ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۳ شروع به کار کردند.
نیست یک دل که کباب از نفس گرمم نیست دود این شمع ز صد خانه برون می آید
این خانه بر پایه آمیزه‌ای از معماری ایرانی و معماری اروپایی ساخته شده است. طراحی پلکان آن به شیوه روسی است اما هنر معماری ایرانی در منبت کاریهای درها و پله‌ها، گچبریهای سقف‌ها و ستون‌ها و آیینه کاری‌هایی آن دیده می‌شود. پس از انقلاب در سال ۱۳۶۸ به آینه‌کاری طبقه دوم بخش‌هایی افزوده شده که در آن‌ها درونمایه‌های مذهبی و انقلابی به چشم می‌خورد. گچ‌بری موزه شامل دو دوره است: دوران قوام و سبک غربی در زمان سفارت مصر و آینه‌کاری‌های طبقه دوم که مربوط به دوره قاجار است.
هرکس دل خود وقف محبت سازد رخت هوس از خانه برون اندازد
یوسف خندان که رویش ملک مصر حسن داشت خانه بر یعقوب گریان بیت احزان کرد و رفت
جاک و تراستی لیدی را ملاقات می‌کنند و تلاش می‌کنند او را آرام کنند، اما هنگامی که ترمپ برای عذرخواهی می‌آید، توسط لیدی برای داشتن دوست‌دخترهای دیگر در گذشته سرزنش می‌شود. ترمپ با ناراحتی می‌رود، اما بلافاصله پس از آن، یک موش به‌طور پنهانی وارد خانه می‌شود. لیدی موش را می‌بیند و به‌طور دیوانه‌وار واق واق می‌کند، اما سارا به او می‌گوید که ساکت باشد. ترمپ صدای واق واق او را می‌شوند و سریعاً به عقب بر می‌گردد. او وارد خانه می‌شود و موش را در جای نوزاد در یک گوشه‌گیر می‌اندازد. لیدی از زنجیر آزاد می‌شود و به سرعت به سوی جای نوزاد می‌رود. ترمپ ناخواسته به گهواره نوزاد می‌زند که برروی موش می‌افتد و آن را می‌کشد. این هیاهو سارا را مطلع می‌کند و فکر می‌کند سگ‌ها به نوزاد آسیب زدند. او ترمپ را در کمد می‌کند و لیدی را در زیرزمین زندانی می‌کند و سپس به آغل می‌گوید تا ترمپ را ببرند. هنگامی که سگ‌گیر می‌روود، جیم دیر و دارلینگ به خانه بر می‌گردند و هنگامی که لیدی را آزاد می‌کنند، آن‌ها را به سوی موش مرده می‌برد. تراستی و جاک که همه چیز را شنیدند، دنبال ارابه سگ‌گیر می‌روند. سگ‌ها رد ارابه را پیدا می‌کنند و اسب‌ها را می‌ترسانند که منجر می‌شود ارابه بیافتد. جیم دیر و لیدی با یک تاکسی می‌رسند و لیدی و ترمپ همدیگر را دوباره می‌بینند اما ارابه تراستی را تقریباً کشت.
کریتوس و آترئوس بالاخره یوتنهایم را پیدا می‌کنند و در آنجا یک معبد متروکه با نقاشی‌های دیواری که ماجراجویی‌های خودشان را به تصویر می‌کشد مواجه می‌شوند، زیرا غول‌ها که به هنر پیشگویی خود مشهور بودند ماجراجویی آن‌ها را پیشگویی کرده بودند. آن‌ها همچنین کشف می‌کنند که فِی غولی بود که تصمیم گرفت در میدگارد بماند و این بدان معناست که آترئوس نیمه غول، یک چهارم خدا و یک چهارم انسان است. جنگ آن‌ها با بالدر نیز روی دیوار حکاکی شده‌است و فاش می‌شود که بالدر در واقع در تمام این مدت بی اطلاع از مرگ فی، به دستور اودین به دنبال فی بوده‌است. همچنین آترئوس توسط مادرش و غول‌ها با نام لوکی شناخته می‌شده‌است. کریتوس تصمیم می‌گیرد که نقاشی دیواری که او را در حال مرگ در دستان آترئوس نشان می‌دهد را نادیده بگیرد. آن‌ها به قول خود عمل می‌کنند و خاکسترهای فی را در قله یوتنهایم پخش می‌کنند. در راه برگشت به میدگارد، کریتوس برای آترئوس تعریف می‌کند که اسم او (آترئوس) برگرفته از یک سرباز اسپارتی دلسوز و جانباخته در نبرد است. بعد از بازگشت به میدگارد و بازیابی میمیر، او به آن‌ها هشدار می‌دهد که مرگ بالدر باعث شده که واقعه سه ساله فیمبول‌وینتر صد سال زودتر از موعد پیشگویی شده رخ بدهد و در نتیجه رگناروک به زودی رخ خواهد داد. در پایان مخفی، کریتوس و آترئوس و میمیر به خانه بر می‌گردند و استراحت می‌کنند. آترئوس در خواب، ثور را می‌بیند که در پایان فیمبول‌وینتر به خانه آن‌ها آمده تا با آن‌ها مواجه شود.
خداوند پسرى به اين دو همسر مسلمان داد اين پسر بزرگ شد و به سن حوانى رسيد، دراين سن ، بيمارى سختى گرفت ، و بسترى شد، ابوطلحه خيلى در مورد پسرش ناراحتبود، ابوطلحه كه كشاورز بود، روزها به مزرعه خود مى رفت و شب به خانه بر مىگشت و از جوانش احوالپرسى مى كرد و به او مهربانى مى نمود.
امروز مکن جانا آن شیوه که دی کردی ما را غلطی دادی از خانه برون جستی

رسيدند به اتاقى كه من در آنجا بودم . زن صاحب خانه بر آنها نهيبى زد و گفت :خجالت نمى كشيد، مى خواهيد داخل خانه اى كه من هستم شويد؟! مردم به خاطر اين حرف ،آن خانه را وا گذاشتند و رفتند. زن گفت : ديگر نترس ، همه آنها رفتند. پس از ساعتى خود آن مرد آمد و مرا اطمينان داد. آنگاه در ميان منزل اتاقى برايم تخصيص دادند و آنجا به بهترين طريق از من پذيرايى مى شد.

ای دل ار یار منی با دگران کارت چیست مرو از خانه برون کوچه وبازارت چیست