خندق زدن
معنی کلمه خندق زدن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خندق زدن
زدن صخره بزرگى با كلنگ كه در هنگام كندن خندق در جنگ احزاب پيدا شد، تا آنكهريز ريز شد با آنكه حضرتش در نهايت ضعف بود و سه روز پياپى در گرسنگى بهسر مى برد. و گفته اند: در ظرفى آب دهان افكند و آن را بر روى آن سنگ پاشيدند و آنسنگ پاره پاره شد. و معجزات ديگرى كه جدا فراوان است .
بر پایه منابع اسلامی، یهودیان مدینه اقدام به پدیدآوری اتحاد دوستانه با دشمنان محمد در مکه کردند تا بتوانند او را سرنگون کنند، اگرچه در معاهده قانون اساسی مدینه قول داده بودند او را سرنگون نکنند، و نیز طرف او و پیروانش را در برابر دشمنان خود بگیرند. محمد دو قبیله یهودی را اخراج و قبیله سوم را نابود کرد. بنیقینقاع به دلیل دشمنی با مسلمانان و تمسخر آنها اخراج شد. بنینضیریان نیز پس از دست زدن به ترور محمد اخراج شدند. آخرین مورد، بنیقریظه، پس از نبرد خندق و هنگامی که تلاش کردند با قریش در حال یورش به شهر متحد شوند نابود شد.
O ((انّى لاجد ريح يوسف )) هيچ مانعى ندارد همانگونه كه انبيا وحى را درك مى كنندو ما آن را درك نمى كنيم ، در بقيه امور نيز چيزى را بيابند كه ما نمى يابيم . مگر درجنگ خندق رسول اكرم صلى الله عليه و آله موقع كلنگ زدن از جهش برقى از سنگىنفرمود: در اين برق سقوط امپراطورى ها را ديدم ؟ اما بعضى از افراد ضعيف الايمانگفتند: پيامبر از ترس خود، دور شهر خندق مى كند ولى در گفتار با هر كلنگى ، ازسقوط يك رژيم و حكومتى و پيروزى خود وعده مى دهد!
اگر توضیح مربوط به فرسایش سطحی را کنار گذاشته و به جای آن «فرسایش بارانی» را قرار دهیم دیگر مخالفتی با ادامه مراحل بعدی تقسیمبندی فوق یعنی فرسایشهای شیاری، خندقی و کنارهای نخواهد بود. فرسایش شیاری را میتوان شسته شدن و حمل مواد از داخل آبراهههایی با دیوارههای مشخص و بدان حد کوچک که با شخم زدن معمولی از بین میروند تعریف کرد. این آبراههها وقتی خندق نامیده میشوند که به آن اندازه بزرگ و دایمی شده باشند که عبور وسایل شخم در جهت عمود بر آنها میسر نباشد. هیچ مرز مشخصی که این دو نوع فرسایش را از یکدیگر جدا سازد وجود ندارد. در نقاط مختلف دنیا خندقها به نامهای متفاوتی مشهورند و از آن جملهاست: «وادی» در شمال آفریقا، «نولاً در هندوستان،» دونگاً در آفریقای جنوبی و «آریو» در آمریکای جنوبی.
عمرو گفت : چرا منصرف شدى و اكنون باز آمدى ؟ فرمود: تو آب دهان به صورت منانداختى ، در آن حال من خشمناك شدم ، نخواستم با آنحال غضب ، سر تو را جدا كنم ، بلكه با حال انبساط ، براى رضاى خدا سرت را از تنتجدا مى كنم . امام سر عمرو را جدا كرد و به نزد پيامبر آورد و از كلمات پيامبر در جنگخندق اين است كه (ضرب زدن على (عليه السلام ) در جنگ خندق از عبادت جن و انسافضل است ).(84)
برای فتح دژ گل خندان، شاه اسماعیل دستور داد تا استحکامات چوبی آن را با پرتاب آتش و نفت سوزانده و با پر نمودن خندقها و نقب زدن وارد قلعه شوند. ساکنان قلعه چون مقاومت را بیفایده دیدند امان خواسته و تسلیم شدند، ولی بر طبق حکم شاه اسماعیل در دوم ماه شوال قتلعام گردیده و قلعه گلخندان با خاک یکسان شد.