تباهی. [ ت َ ] ( حامص ) نابودی. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || فساد. ( حاشیه برهان چ معین ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). خرابی. ( ناظم الاطباء ). خراب بودن. ( فرهنگ نظام ) : دگر جادوی نام او نام خواست که هرگز دلش جز تباهی نخواست.دقیقی.تباهی بگیتی ز گفتار کیست دل دوستان پر ز آزار کیست ؟فردوسی.عزیزی بود خوار و زار و نژند گزیده تباهی ز چرخ بلند.فردوسی.هم آرایش پادشاهی بود جهان بی درم در تباهی بود.فردوسی.تباهی به چیزی رسد ناگزیر که باشد بگوهر تباهی پذیر.اسدی.برو با ویس گو از من چه خواهی چرا سیری نداری از تباهی.( ویس و رامین ).همی تا دایه باشد راه بینت بود دیو تباهی همنشینت.( ویس و رامین ).گفت اصل این تباهی از بوسهل بوده است و آلتونتاش از وی آزرده است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 329 ). اکنون فایده نیکو از دانش است و تباهی از نادانی است. ( کتاب المعارف ). چو فرعون ترک تباهی نکرد بجز تا لب گور شاهی نکرد.( بوستان ).توانگران مشتغلند به تباهی و مست ملاهی. ( گلستان ). - عالم یا جهان تباهی ؛ عالم فساد ( مقابل کون ) : ولیکن عالم کون و تباهی دگرگون یافت فرمان الهی.( ویس و رامین ). || پریشانی. بدی : چنان مدان که تغافل نموده باشم از آن که بر تباهی حالم همین قصیده گواست.انوری.که ندیدم ز کارداری عشق هیچ سودی مگر تباهی خویش.خاقانی.یکی از ستمدیدگان بر او بگذشت و بر تباهی حالش نظر کرد. ( گلستان ). || پوسیدگی. || انهدام. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) نابودشده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نابود. ( فرهنگ نظام ). || ضایع گردیده. ( برهان ). ضایع. فاسد. ( ناظم الاطباء ). || منهدم. ( ناظم الاطباء ). || بکمال نرسیده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).بهمه معانی رجوع به تباه و دیگر ترکیب های تباه شود. تباهی. [ ت َ ] ( ع مص ) ( از «ب هَ و» ) بایکدیگر فخر نمودن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( دهار ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || با یکدیگر معارضه نمودن. ( آنندراج ).
معنی کلمه تباهی در فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) ۱ - فساد. ۲ - نابودی .
معنی کلمه تباهی در فرهنگ عمید
۱. خرابی. ۲. فساد. ۳. نابودی.
معنی کلمه تباهی در فرهنگ فارسی
فساد و خرابی ۱- فساد ضایع شدن . ۲- نابودی . با یکدیگر فخر نمودن . یا با یکدیگر معارضه نمودن .
معنی کلمه تباهی در فرهنگستان زبان و ادب
{degeneration} [پزشکی] تغییر آسیب شناختی پس رونده در یاخته یا اجزای یاخته یا بافت که در نتیجۀ آن ممکن است کارکرد یاخته یا بافت مختل شود یا کاملاً از کار بیفتد
معنی کلمه تباهی در دانشنامه آزاد فارسی
تباهی (degeneration) (یا: انحطاط) در زیست شناسی، تغییر ساختار یا ترکیب شیمیایی یک بافت یا اندام، با اختلال در عملکرد طبیعی آن. تباهی چربی، تباهی بافت های رشته ای (سیروز)، و تجزیۀ مواد کانی استخوانی از آن جمله اند که همه در کهن سالی رخ می دهند. علل تباهی اغلب ناشناخته اند. غالباً وراثت در تباهی اندام ها نقش دارد. تغییرات بافت رشته ای کلیه در نسل های پی درپی نمونه ای از تباهی براثر وراثت است. تغذیۀ ناقص و تنش دایم در برخی اندام ها ممکن است موجب تغییرات تباهی دهنده شوند. مصرف الکل موجب سیروز کبدی، و سل موجب تباهی شش ها می شوند.
معنی کلمه تباهی در ویکی واژه
degradazione فساد. نابودی.
جملاتی از کاربرد کلمه تباهی
جابز طی مصاحبهای که در سال ۱۹۸۵ انجام داد، در بخشی از پاسخ به این سؤال که "پول برای تو چه معنایی دارد؟" پاسخ داد که «دوست ندارد بعد از مرگش حجم زیادی از اموال به فرزندانش برسد، چرا که باعث تباهی زندگی آنها میشود.»
الهام علیاف در چهار دوره پیاپی از حزب آذربایجان نوین توانسته به ریاست جمهوری آذربایجان برسد، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۳ با ۷۶٫۸٪ آراء، انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ با ۸۷٫۳۴٪ آراء، انتخابات سال ۲۰۱۳ با ۸۴٬۷۲٪ آراء و در آخرین مرتبه در انتخابات سال ۲۰۱۸ با ۸۲٪ آراء به ریاست جمهوری رسید. در انتخابات سال ۲۰۱۳ مسئولان انتخابات بهطور اشتباهی نتایج را حتی قبل از شروع رایگیری اعلام کردند که به شائبه تقلب در انتخابات دامن میزند.
بود عبدالصمد بیاشتباهی خلایق را همه قصد و پناهی
کیت (امیلیا کلارک)، زن جوانی است که تصمیمات اشتباهی میگیرد و از زندگی خود ناراضی است. او در یک فروشگاه مشغول به کار است و یک روز بهطور تصادفی با شخصی به نام تام (هنری گلدینگ) ملاقات میکند. علاقهای در کیت به وجود میآید و به واسطهٔ این ملاقات، زندگیاش دگرگون و وارد مرحلهٔ جدیدی میشود.
برخی وی را پزشک دربار عمر بن خطاب در ۶۴۳ میلادی دانستهاند. اگرچه ممکن است که این اشتباهی از جانب تاریخنگاران عرب در دوران پسین بوده باشد.
داستان دربارهٔ سه سنجاب به نامهای تئودور، الوین و سایمون است که استعداد فراوانی در موسیقی دارند و بهطور اشتباهی وارد جامعه انسانها شدهاند.
هرچه بر این ۳۵ میلیون پیش آید، من نیز بخشی از این ۳۵ میلیون هستم. من این کشور را دوست دارم و چون دیگرانی که به اشتباه از آن گریختهاند فرار نخواهم کرد. من کار اشتباهی انجام ندادهام زین رو ضمیری صاف دارم. من اینجا خواهم ماند.
و نیز بیخبران را از دولت این حدیث انتباهی باشد و بتوان دانست که قفل این سعادت به کدام کلید گشاده شود «والاذن تعشق قبل العین احیانا».
تباهی روزگار خود فزایم چو بخت آزموده آزمایم
او روشهای محاسبهای را که بازرگانان، کارمندان دوایر مالیه و مساحان زمین در شرق اسلامی در کارهای روزمرهٔ خود بکار میبردند، به نحوه منظم مدون ساخت و همچنین روشهای متداول را اصلاح کرد و بعضی از روشهای ناصحیح را نیز مورد انتقاد قرار داد. به عنوان مثال، پس از بیان آنکه مساحان، مساحت هر نوع چهار ضلعی را با ضرب کردن نصف مجموع اضلاع مقابل در یکدیگر بدست میآورند، خاطرنشان میسازد که این نیز اشتباهی آشکار و غلطی مسلم است.
و زان پس میرشمسالدین چو ماهی فروزان شد بگو بیاشتباهی
خدایا خدایا این چه جنبش بی هنگام بود و بدرود رنج فرجام که نخست پی خورشید کامرانی روی در سیاهی نهاد و اختر زندگانی سر در تباهی، رامش و خرمی ساری شد و درنگ و آرامش رخت بر رخش دربدری بست. پرند و پرنیانم زیر پی خارا و خار افتاد و کوه و هامونم در دیده خانه کژدم و لانه مار آمد، دم آبی از چشمه ساری نکشیدم، مصرع جز آنکه خون شد و از جام دیده ریخت برویم.
چگونه بر سر آتش سپندوار نسوزم که شوق خال تو دارد مرا به حال تباهی
معترضان با دادن شعارهایی مانند «خواسته اصلی ما، حقوق طبق معیشت»، «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»، «هم مجلس هم دولت، دروغ میگن به ملت»، «تامین اجتماعی، چه نام اشتباهی»، «دولت انقلابی، فقط شعار خالی»، «مدعیِ عدالت! خجالت، خجالت»، «هم مجلس هم دولت، نیستن به فکر ملت»، خواستار رسیدگی به درخواستهای خود شدند.
آشنایان محبت که نهنگان غمند کی ز طوفان فنا فکر تباهی دارند
وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً و فرستادیم باهل مدین مرد ایشان شعیب فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ گفت ای قوم اللَّه را پرستید وَ ارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ و از روز پسین بترسید وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (۳۶) و بگزاف و تباهی در زمین مروید بدکاران.
ای عنصر تو مخلوق از کیمیای عزّت و ای دولت تو ایمن از وَصمت تباهی
نه آن کسم که مرا آن محل و مرتبه هست که کار ملک نکو نگردد از تباهی من
شیعیان در باب ظهور مهدی معتقد به علائمی هستند و آنها را شرایط ظهور میدانند. این نشانهها را به دو دستهٔ نشانههای حتمی و نشانههای غیرحتمی تقسیم میکنند. ظهور بیماریها و دگرگونی آب و هوا، یأس مردم از غیر معصوم، آشکاری فساد و تباهی از جمله علائم ظهورند.